9
نخستين اشكال
1 - مسلمانان قرآن كريم را وحى الهى مىدانند كه نظامى فراگير و جامع را براى زندگى آنان طرح ريزى مىكند. ليكن جامعۀ تاريخى اسلامى در گفتوگوى خويش با نصّ قرآنى، دو چهار چوب را مدّ نظر قرار مىدهد:
چهار چوب نخست، مجموعۀ عقايد و اصول كلى و پايهها را در بر مىگيرد.
چهار چوب دوم، تمامى واجبات و قوانين جزئى را در خود دارد.
بنابراين، براى هر پژوهشگرى اين پرسش مطرح مىشود: مسلمانان با عقايد، كليات و اصول همگانى چگونه برخورد داشتهاند؟
مسلمانان مىبينند كه اشكال تنها در مورد واجبات و قانونگذارىها است ليكن اين اشكال در خصوص چهار چوب نخست؛ يعنى دربارۀ مجموعۀ عقايد، كليات و پايهها نيز مطرح مىشود؛ زيرا چگونه براى مسلمانان در هر زمان و مكان، اين امكان وجود دارد دارد كه قوانين جزئى زمان را از اين كليات استخراج كنند؟
2 - مسلمانان مىدانند كه تجربۀ تاريخى محمدى، بهترين شكل براى گفتوگو ميان مسلمان و كليات نصّ قرآنى است. چه، پيامبر صلى الله عليه و آله در فراخوانى و عملكردهاى مختلف خويش، روش و قوانين تاريخى را به نمايش گذاشت و تبلور بخشيد كه مسلمانان در هر زمان و مكان به اين روش و قوانين رجوع مىكنند، تا از طريق پيوند با نص قرآنى و با برترين شكلى كه در تاريخ اسلام شناخته شده، شيوه، عقيده و رفتارى را تشكيل دهند.
بنابراين، واسطۀ ارتباط ميان مسلمانان در شرايط مختلف تاريخى آنان و نصّ قرآن كريم، از لحاظ قانونگذارى و روش و رفتار، تجربۀ محمدى صلى الله عليه و آله است.
بدين سبب، جامعۀ توحيدى در حلّ مشكل ارتباط ميان شرايط زمانى و مكانى (تاريخى) و كلى و مطلق و همگانى (قرآن كريم) گامهاى بلندى را به جلو برمىدارد.
3 - مسلمانان پرسشى را دربارۀ چگونگى حلّ مشكلاتى مطرح مىكنند كه پيامبر صلى الله عليه و آله با اين مشكلات رو به رو نبود و بعدها مسلمانان با آنها رو به رو شدند. در اينجا مسلمانان به دو مقولۀ اجماع و اجتهاد رجوع مىكنند.
4 - اجماع: همرأى شدن مجتهدان [ \ صاحب نظران ] اين امت در يكى از عصرها بر يك حكم شرعى است و معناى همرأى شدن، همان شركت و هماهنگى در باور، يا