6
پديدۀ حج از ديدگاه جامعه شناختى
حسن ضيقه / موسى دانش
پيشگفتار
قدرت نظامى، سياسى و اقتصاديى كه نظام كنونى غرب در قرنهاى اخير بر ضد جامعۀ اسلامى به كار گرفت، در دورۀ پس از جنگ جهانى اول به اوج خود رسيد. چه، نظام غربى در اين دوره توانست با نيروى مستقيم و يا نيروى سياسى بومى دست نشاندهاش، سلطۀ خود را بر بخش بزرگى از جامعۀ اسلامى تحكيم بخشد و طبيعى بود كه [ در چنين وضعيتى ] مكتبهاى فكرى در چهار گوشۀ جهان اسلام، رشد كند و شكوفا شود كه اين نظام زورگو و سركوبگر را توجيه، پشتيبانى و ترويج كند. بالطبع اين امر، بدان معنا نيست كه اسلام به كلى نابود شد، بلكه منظور آن است كه از گسترش و پيشرفت باز ماند و در عين حال، به مداواى زخمهاى عميق خويش پرداخت و كوشيد تا درسهاى اين نبرد بزرگ را فراگيرد، نبردى كه به شكست جهان اسلام در برابر قدرت جامعۀ امروزى غرب انجاميد.
همچنين، اسلام زمينه را براى يك نهضت جديد آماده كرد كه به تدريج از وضعيت مقاومت پراكنده در اينجا و آنجا، به حالت قيام فراگير و در تمامى سطوح انتقال يافت. قيام فراگير، بدين معنا كه قدرت جهان اسلام در يك خيزش تكامل يافتۀ اسلامى تبلور يافت كه مىتواند الگوى اسلامى اصيل خويش را در سطح تمامى مبارزه طلبىهايى كه فرد و يا امت با آن رو به رو است پياده كند.
از جمله نشانههايى كه بيانگر اين جنبش تكامل يافتۀ اسلامى است، آن است