12
وَالسَّمَاوَاتُ ؛ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ * وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ. . . ؛ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمْ الْأَسْبَابُ است.
3- حركت اعضاى هر كاروان به دنبال مدير، راهنما و مسؤول هدايت كاروان، هنگام انجام اعمال يا ورود در خاك عربستان و در دست داشتن رواديد كه به منزلۀ نامۀ عمل و جواز عبور است:
خاطرۀ بيان شده دراين آيه در باب قيامت را مجسم مىكندكه: يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِىَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَايُظْلَمُونَ فَتِيلاً.
4- عارى بودن از مظاهر و مفاخر دنيوى، چون لباس و حشمت و كبكبه و پوشيدن دو جامۀ ساده شبيه كفن، با توجه به اين نكته كه براى حجگزار مستحب است در همان جامه كفن شود، چنان كه پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله نيز در دو جامۀ احرامش كفن شد،35 جلوهاى از جلوات قيامت را به تماشا مىگذارد.
5 - افاضه و كوچ از عرفات به طرف مشعر و پس از درك وقوف مشعر، كوچيدن هنگام طلوع آفتاب به سوى منا مظهرى است از يَخْرُجُونَ مِنْ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنتَشِرٌ.
6- تذلل و فروتنى گردن فرازان هنگام انجام مناسك در پيشگاه حى قيوم، چنان كه امام صادق عليه السلام در مقام بيان سرّى از اسرار سعى مىفرمايد:
«جُعِلَ السَّعْيُ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ مَذَلَّةً لِلْجَبَّارِينَ» ، يادآور تذلل و خضوع همۀ چهرهها در قيامت است: وَعَنَتْ الْوُجُوهُ لِلْحَىِّ الْقَيُّومِ.
7- اعتراف و اقرار حجگزار بر گناهان خويش، اعتراف بر گناه در قيامت را تداعى مىكند كه بعضى در پيشگاه خداوند مىگويند: قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ. امام صادق عليه السلام پشت خود را برهنه در برابر آفتاب گرفت و فرمو:
«لَبَّيكَ في الْمُذْنِبِين لَبَّيك» و چون به ملتزم رسيد به همراهيانش فرمود:
«أَمِيطُوا عَنِّي حَتَّى أُقِرَّ لِرَبِّي بِذُنُوبِي فِي هَذَا الْمَكَانِ» ؛ «از من دور شويد تا در اين مكان به گناهان خويش نزد پروردگارم اعتراف كنم كه جاى آمرزش است.»40
8 - احساس امنيتى كه حجگزار از تجاوز و جدال و آزار ديگران دارد، سخن خداى متعال را در باب قيامت تداعى مىكند كه فرمود: لَاظُلْمَ الْيَوْمَ.
اين نمونهها و موارد ديگر نمايانگر جامعيت حج و تمثيلى از قيامت است كه اثرى سازنده و مفيد در حجگزار دارد.