57آمده و لازم است كه به گونهاى عالمانه طبقه بندى شود تا بهتر مورد استفاده قرار گيرد.
مىتوان گفت در دورۀ قاجارى، به ويژه ازسال 1260 هجرى بهاين سو، سفرنامه نويسى يا به اصطلاح آن روزگار «روزنامۀ سفر» به طور جدّى در دستور كار فرهيختگان عصر قاجارى كه عشق به تأليف و نگارش داشتند، قرار گرفته است. اين حركت، به پيروى از آثار مشابهى بوده است كه برخى از غربيان، از قرن چهاردهم ميلادى به اين سو، تحت عنوان «سفرنامه» نوشته و به مرور در هند و ايران در دسترس ايرانيان قرار گرفته است. برخى از اين سفرنامهها كه به نوعى به ايران مربوط مىشد، سخت مورد علاقۀ دربارىهاى ايران قرار داشت. 1آگاهيم كه سفرنامههاى اروپايى در دورۀ صفوى، در بارۀ ايران و هند و به طور كلّى، آسيا تا چه اندازه گسترده بوده است. اين آثار به ويژه در دورۀ ناصرى، در اختيار درباريان ايران قرار گرفت و به همين دليل است كه نسخههاى فراوانى از آنها در كتابخانۀ ملى ايران موجود مىباشد. 2طبعاً اين حركت فرهنگى، به نوعى در ميان چهرههاى دانشى ايران تأثير گذاشت و ادبيات نوينى را در اين زمينه پديد آورد؛ ادبياتى كه مىتوان آن را «ادبيات سفرنامه نويسى» نام نهاد.
سفرنامههاى اين دوره، برخى گزارش سفر به اروپا و هند است. 3برخى ديگر، گزارش سفرهاى زيارتى به عَتَباتْ در عراق كه كسانى مانند خود ناصرالدين شاه نيز در اين زمينه تأليف دارند. 4برخى هم مربوط به سفرهاى داخلى در ايران است كه اين بخش بسيار گسترده بوده و حاوى اطلاعات بسيار با ارزشى است. در اين ميان، سفرنامههاى حج كه گزارش سفر به حِجاز است، حجم قابل ملاحظهاى از نوشتههاى سفرنامهاىِ اين دوره را تشكيل مىدهد كه شمار زيادى از آنها، منبع نوشتۀ حاضر است.
چيزى كه در بارۀ سفرنامههاى موجود گفتنى است، آن استكه، مؤلفانِ هر يك از اين سفرنامهها، از منظرى خاص به مسائل و رخدادها نگريسته و نكات ويژهاى را مورد توجه قرار دادهاند.
انتخاب ما، تنها شامل نكاتى مىشود كه به نوعى به حجگزارى ايرانيان مربوط است؛ يعنى نشان دادن اين كه ايرانيان چگونه سفر مىكردهاند، با چه مشكلاتى روبرو بودهاند و اصولاً چه نظامى براى