20در اينجا نكتهاى وجود دارد و آن نكته اين است كه، گفته شده: «يأتوك» و نه «يأتوالبيت» . در صورتىكه غرض اصلى زيارتِ خانه است و مردم مىروند و خانه را طواف مىكنند و مناسك حجّ بهجاى مىآورند، چه ربطى به ابراهيم دارد تا بهسوى او بيايند و فعل بهصورت «يأتوك» گفته شود؟ !
شايد در جواب بتوان گفت كه: مقصود اصلى از تشريع حج، زيارت دل است و زيارت صاحبدل، نه زيارتِ سنگ و گِل؛ «تا بتوانى زيارت دلها كن» .
بخشى از آيۀ 37 سورۀ ابراهيم ( \ 14) نيز، تقريباً چنين مطلبى را گفته است:
. . . فاجْعَلْ اَفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوي إلَيْهِم. . . .
«اى خدا، تو دلهاى مردمان را بهسوى خودشان مايل گردان. . .»
«يأتوك رِجالاً» رِجالاً جمع راجل است؛ يعنى پياده. و بهقول ملافتحاللّٰه كاشانى تقديم «رجالاً» بهجهت افضليّت ماشى است و نشان مىدهد كه سيماى اَشرافيّت ندارد؛ زيرا در درجۀ اول پيادههايند و در درجۀ دوم سوارههايى كه لاغرى مركّبشان از طبقۀ راكبشان حكايت مىكند.
اين عربى در بحث از «يأتوك رجالاً» نوشته است: 1از تقدّم ذكر «رجالاً» برخى چنين درك كردهاند كه حجّ «راجل» افضل از حجّ «راكب» است. در كشفالأسرار هم نوشته شده است در ذيل بحث از . . . يَأْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ. . . 2پيادگان و سوارگان بهسوى خانۀ تو آيند، خداوند پيادگان راه حج را بر سواران مقدّم داشت و رتبت بهشتى داد. . .
شگفتتر آنكه در ذكرِ سوارانِ راه، آنان را كه به مركوب يادكرد نه به راكب، از بهر آن كه رنج راه با مركوب است نه با راكب. . . .
مكى بن ابىطالب قيسى، در بحث از: . . . وَ عَلى كُلِّ ضامرٍ يأتينَ. . . نوشته است: 3«ضامر» بهمعناى «ضوامر» استكه جمع مىباشد، باتوجه بهاينكه كلمۀ «كُلّ» هم بر عموميت دلالت مىكند و روى همين اصل است كه فعل «يأتين» به اعتبارِ معناى جمع آمده است.
در تفسير جلالين هم، ذيل كلمۀ «يأتين» 4نوشته شده: 5«اى الضوامر حملاً على المعنىٰ» .
و جملۀ «و على كلّ ضامر. . .» نيز در موضع حال است و محلاً منصوب؛ يعنى و رُكباناً و