17عبادتكنندگان بدانند اين خانه محلّ عبادت است و از طرفى، خانه را به خود نسبت داده و «طَهِّر بيتى» گفته تا بفهماند كه اين خانه از آنِ خداست و همگان مىتوانند در آنجا به عبادت مشغول شوند و اختصاص به طبقۀ خاصّ و كشور ويژهاى ندارد و معناىِ واقعىِ تطهير مَعْبد، پاكىِ معنوى از پليدىهاست؛ يعنى عبادات بايد، خالصاً براىِ خدا باشد و هيچ شائبهاى در آن نباشد.
به قول سيّد قطب، با قرار گرفتن ابراهيم عليه السلام در اين خانه و جاگرفتن وى در بيتاللّٰه اساسِ توحيد در بيتاللّٰه با دستور أَنْ لَاتُشْرِكْ بِي شَيْئاً پايهريزى شد و از عبارت وَطَهِّرْ بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ نيز استنباط مىشود كه اين خانه و اين مكان مقدّس براى چنين افرادى بنا شده، نه براى مُشركان و نه براى آنان كه قبلهشان جز خدا، جاى ديگر و كس ديگر است.
يعنى به قول سيد قطب: 1«البيتُ اُنْشِىءَ للطّائفينَ و القائِمينَ و الرّكّع السّجود لمن يشركون باللّٰه و يتوجّهون بالعباد الىٰ سواه» .
ملّا فتحاللّٰه كاشانى نوشته است: 2وَإِذْ بَوَّأْنَا 3لاِِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ. . . يعنى: جا داديم ابراهيم را در موضعِ خانۀ كعبه.
يقال: بوّء فلاناً إذا اقامه و أقعده. از مادّۀ بَوْء: رُجُوع. و منه قوله يتعالىٰ «فقد باءَ بغضب» اى رجع.
پس از اين توضيح لغوى، ملا فتحاللّٰه كاشانى در ترجمۀ آيه گفته است:
خانۀ كعبه را پاكيزه دار از اصنام، تا آن را طواف كنند و در آن نماز گزارند و اين قول به لسان اهل علم است. امّا به زبان اهل اشاره؛ يعنى اى ابراهيم دل خود را كه دارالملكِ كبرياىِ من است، از همهچيز پاك كن و غيرى را بر آن راه مَدِه كه او پيمانۀ محبّت است.
«القلوبُ اوانى اللّٰه في الأرض فاحبّ الأواني إلى اللّٰه اَصفاها» . 4
نويسندۀ «مسالكالأفهام» در ترجمۀ «و إذ بَوَّأنا لإبراهيم. . .» نوشته است: 5يعنى: به يادآر آن زمانى را كه ما خانه را مرجع براى عبادت قرار داديم.
و افزوده است كه «آن» در أَنْ لَاتُشْرِكْ بِي شَيْئاً مفسرّه است براى فعلى كه «بوّأنا