50اشراف حسنىِ مكه نزد ايلخانان مغول، مىتوانست براى گرفتن كمكهاى مالى باشد. به گزارش قاضى نوراللّٰه، عبداللّٰه فرزند ابوالغيث محمد، كه پدرش حاكم مكه بود، نزد سلطان غازان خان آمد و سلطان رقبات زيادى در حله به وى واگذار كرد. 1با همۀ دشوارىهايى كه در روابط ميان مماليك و ايلخانان بود و نيز مشكل حملات اعراب در ميانۀ راه، كاروان حجاج ايرانى به حج اعزام مىشدند. به طور معمول، براى حجاج سرپرستى تعيين مىشد و به علاوه، شمارى نظامى براى حفاظت از آنان در برابر اعراب بوادى از حجاج مراقبت مىكردند.
براى اعزام اين افراد، فرامينى صادر مىشد كه يك نمونه از نخستين فرامين را كه به يقين اولين فرمان در بازگشايى راه حج پس از تسلط مغولان بر بغداد بوده، در اختيار داريم.
افزون بر آن، نمونههايى انشايى از اين قبيل فرامين كه مورد استفادۀ دبيران و كاتبان قرار مىگرفته، برجاى مانده است.
برخى از اين نمونهها كه درست مربوط به اوايل قرن هفتم هجرى است، در كتاب ارجمند «دستور الكاتب فى تعيين المراتب» آمده كه عينا نقل مىكنيم.
بهطور معمول چند نكته در اين فرمانها آمده است. ابتدا اشارهاى كلى به اين كه حج يك فريضۀ واجب در دين اسلام است. دوم اشاره به خطرى كه در راه قافلهها را تهديد مىكرده و سوم اين كه بر پادشاه است تا با فرستادن نيرو و تماس با رؤساى قبايل، اين خطر را از ميان ببرد. همچنين در اين فرامين، از تعيين اميرالحاج كه از طرف ايلخان معين مىشده، سخن گفته شده است. بحث از تأمين هزينۀ فرستادن محمل عراقى و نيز پولهايى كه بايد ميان رؤساى قبايل تقسيم شود و نيز لزوم حمايت نظامى از اميرالحاج، از مسائل ديگرى است كه در اين فرامين آمده است.
فرمان عطاملك جوينى
فرمانى كه در ادامه خواهد آمد و پيش از اين به اجمال، زمينۀ تاريخى آن را گفتيم، به انشاى علاءالدين عطاملك بن بهاءالدين محمد بن محمد جوينى نوشته شده و خوشبختانه سواد آن برجاى مانده است.
اين حكم كه به اصطلاح مغولان «يرليغ» خوانده شده، در مجموعهاى به شمارۀ 2449 (ميكروفيلم ش 2389) در كتابخانۀ مركزى دانشگاه تهران موجود است كه با راهنمايى دوست دانشور جناب