39پس اگر ما توانستيم با ساختن چنين شخصيّت اسلامى و جهاننگر، به هدف بزرگ خود برسيم، آنگاه است كه مىتوانيم خود را در موقعيّت صحيح و آغاز يك تحوّل تعيين كننده و سرنوشت ساز بدانيم و از صورت افراد پراكنده و يا جمعيتهاى متفرّق، به يك امّت تبديل شويم و اين سرّى است كه ما از طواف برگرد خانۀ خدا مىفهميم.
صفا و مروه و سعى، نمايانگر چند دور حركت انسان است از آغاز معين تا پايان معيّن و اين به خاطر عبادت خداوند است كه ما را بدان امر نمود.
بنابراين، سعى حركتى عينى از اطاعت و رمز عبادت خداوند است و اين، سرآغاز سازندهاى است كه نقش تربيتى در انسان دارد و تلاش او را، جهت تحصيل علم و نيرو يا در برخورد با هجومهاى تحميلى مستكبران، در يك چهارچوب مشخصى شتاب وجهت مىبخشد، بلكه در موضعگيرى انسان بر ضد مستكبران و يا كوشش براى رفع نيازهاى مردم هم، نقش دارد؛ زيرا همانطور كه خدا از انسان، سعى در اين مكان را خواسته، تلاش و كوشش در اين امور را هم از او طلب نمودهاست.
خداوند از آدميان مىخواهد كه زندگى را، حركت و تلاشى براى خدا در خط مسؤوليت قرار دهند و آن را تبديل به صحنهاى از تلاش نمايند كه از وجود تمام عناصر و گروههاى طغيانگر، كافر و مستكبر پاك و منزه گردد و اينجاست كه سعى، بين آغاز و پايان مشخصى، نقطه جهش به تمام صحنههاى مورد خواست خدا مىشود.
آنگاه حج را با وقوف و درنگ در عرفات، مشعر و منا، ادامه مىدهيم و مدّتهاى معيّنى را، به تفكّر و تأمّل و ياد خدا سپرى مىكنيم و اين خود، سرّى از اسرار اين وقوفها است. ما به خوبى درك مىكنيم كه انسان وقتى در حركت و زندگى خود، در هر موقعيت و با هر گونه فعاليّتى، در صحنه علم، سياست، جنگ و صلح غرق شد، ناچار بايد مدّتى هم درنگ كند و بينديشد و حساب نفع و زيان خود را بنمايد تا برايش آنچه از انحرافات و كجرويها رخ داده، روشن گردد و غفلت، او را دچار غرور و انحراف نسازد؛ به گونهاى كه حركت خود را فوق العاده ببيند و خود را بزرگ تصوّر نمايد و در حقيقت چيزى در خارج، جز خيال و سراب نباشد. غرور، به انسان مىگويد كه تو خطا نمىكنى و حق با تو است و با اين عقل و تجربه و برخوردارى از سطح شناخت و روشنى مسائل، براى كسى مانند تو اشتباه