38ضعف مىشمارند.
احياناً برخى مىگويند: من به اين مسأله مخصوص اهميّت مىدهم، چون يك موضوع اسلامى است و شرايط آن سرزمين كه در مراسم حج، من نمايندگى آن را دارم، ايجاب مىكند كه من در قلمرو خاص خود تلاش نمايم؛ چرا كه من از ديگران به اين مسأله آشنا ترم و از امكانات و شرايط آن، جهت تلاش سودمند و بهره بردارى در موقعيّت بهترى هستم و اهميّت اين مسأله، از ديگر مسائل جهان اسلام، با توجّه به موقعيّت استراتژيك آن در برخورد با واقعيّتهاى موجود جهان اسلام، بيشتر مىباشد. البته، چه بسا، اين منطق مورد قبول و عقلايى باشد ولى بايد به اين نكتۀ مهم توجه داشت كه: تفكّر جامع نگرى اسلام، مسلمانان را وا مىدارد كه در مسائل كشور يا منطقۀ خود، به عنوان يك مسأله اسلامى بنگرند و آن را از اين ديدگاه بررسى نمايند كه از نظر سياسى، اقتصادى و امنيّتى، چه جايگاهى در جهان اسلام دارد، تا هر مسلمانى بداند چقدر نيرو صرف نمايد و چگونه بايد، با توجه به شرايط اين كشور و آن مملكت، موضعگيرى كند.
بديهى است كه فرق است بين اين كه يك مسلمان، در فكر پيروزى كشور خود در فلان مسأله خاص باشد، گرچه تمام مسلمانان در مسائل جهانى اسلام ناكام شوند و بين اين كه در انديشه حلّ مسائل كشور خود، به عنوان بخشى از مسائل مهم جهان اسلام باشد.
سخن ما اين است كه نسبت به مسائل خود شور و حرارت ابراز نكنيد و نگوييد: مسلمانان آن كشور به مسائل خود خواهند پرداخت و مسلمانان ديگر در كشور ديگر نمىتوانند از آنان حمايت كنند! همچنانكه مسلمانان هر كشور اسلامى، چنين عذرى را مىآورند. بلكه مسألۀ مهم و قابل توجه اين است كه ما بايد به مسائل خود، به عنوان بخشى از مسائل جهان اسلام بنگريم و نه جداى از عالم اسلام.
ما مىخواهيم، بواسطه حج، انسان مسلمان دوباره ساخته شود و تحوّل يابد؛ به گونهاى كه اسلام را با توجّه به مقتضيات و امكانات كلّ جهان در نظر بگيرد و در درون خود تحوّلى را پديد آورد كه بتواند در هر منطقهاى براى مسلمانان سودمند باشد. ما نبايد آمال و آرزوى خود را در ديدگاههاى تنگ و مناطق محدود، محصور كنيم و در برابر موانع خاصّ و منافع فردى و يا ملّى از موضعگيرهاى جهانى و اسلامى خود چشم پوشى نماييم.