16قُلتَ: وَمَن دَخَلَهُ كان آمِناً مِن أيّ شيء؟»
«خداوندا! تو گفتى هر كه در حرم آيد ايمن شد [ باشد ] ، از چه چيز ايمن شد؟»
گفت: هاتفى آواز داد كه: «من النار» ؛ «از آتش ايمن گشت» ؛ يعنى نسوزيم شخصى او را به آتشِ دوزخ و نه دل او را به آتش قطيعت. اين از بهر آن است كه خانۀ كعبه محلّ نظر خداوند جهان است هر سال يكبار؛ «وَ ذلك فيما رُوِىَ عَنِ النبي صلى الله عليه و آله إنّه قال: إنّ اللّٰه عزّوجلّ يلحظ الى الكعبة في كلّ عام لحظة و ذلك في ليلة النصف من شعبان فعند ذلك تحنّ القلوب إليه ويفد إليه الوافدون» .
يك نظر كه ربّ العالمين به كعبه كرد، چندان شرف يافت كه مطاف جهانيان گشت و مأمن خلقان. پس بندۀ مؤمنكه به شبانه روزى سيصد و شصت نظر از حق جلّ جلاله نصيب وى آيد، شرف و اَمن وى را خود چه نهند؟ و چه اندازه پديد كنند؟
وَ إذْ يَرفَعُ اِبراهيمُ القواعدَ مِنَ اْلبيتِ. . . ، در زمين خانه ساختند و مطاف جهانيان كردند ودرآسمان خانه ساختند ومطاف آسمانيانكردند. آن را «بيت المعمور» گويند و فرشتگان روى بدان دارند و اين يكى را «كعبه» نام نهادند و آدميان روى بدان دارند. سيد انبيا و رسل صلى الله عليه و آله گفت: شب قربت و رتبت، شب الفت كه ما را در اين گلشن روشن خرام دادند، چون به چهارم آسمان رسيدم كه مركز خورشيد است و منبع شعاع جرم شاه ستارگان است، به زيارت بيت المعمور رفتم. چند هزار مقرّب ديدم در جانب بيت المعمور، همه از شراب خدمت مست و مغمور از راست مىآمدند و به جانب چپ مىگذشتند و لبّيك مىگفتند، گويى عدد ايشان از عدد اختران فزون است و از شمار برگِ درختان زيادت، و هم ما شمار ايشان ندانست، فهم ما عدد ايشان درنيافت. گفتم: يا أخي جبرائيل، كهاند ايشان؟ و از كجا مىآيند؟ گفت: «يا سيد و ما يَعلَم جُنود رَبّك الّا هُوَ!» پنجاه هزار سال است تا همچنين مىبينيم كه يك ساعت آرام نگيرند. هزاران از اين جانب مىآيند و مىگذرند، نه آنها كه مىآيند بيش از اين ديدهام، نه آنها كه گذشتند ديگر هرگزشان بازبينم. ندانيم از كجا آيند، ندانيم كجا شوند. نه بدايت حال ايشان دانيم، نه نهايت كار ايشان شناسيم.
يكى شوريده گفته است: آه! اين چه حيرت است! زمينيان را روى فراسنگى! آسمانيان را روى فراسنگى! به دست عاشقان بيچارۀ خود چيست؟ هزار شادى به بقاى ايشان كه جز از روى معشوق قبله نسازند و جز با دوست مهرۀ مهر نبازند!