29مىرود و هزار و يك كار انجام مىدهد و در تمامى اين فعاليتها، تنها در پى روزى و لذت و برآوردن نيازهاى خويش - البته جز در معصيت خدا - است و مادامى كه اين حركتها در معصيت الهى نباشد، اشكالى هم ندارد.
ولى بخش بزرگى از تلاش و كوشش و حركت وسعى او در خارج از گسترۀ رضاى الهى و خشنودى خدا - به رغم عدم تضاد با آن - قرار دارد و بدين ترتيب رضاى خداوندى و اخلاص براى خدا، تمامى سعى و كوششهاى انسان را در بر نمىگيرد؛ اين حالت نيز مشكلى ايجاد نمىكند. گو اين كه حركت به سوى خداى را كند مىسازد؛ حركت انسان هنگامى به سوى خداست كه در نماز رو به خدا ايستاده است ولى وقتى از نماز فارغ شد، اين حركت به سوى خدا نيز متوقف مىشود و به كارهاى روزمرۀ زندگى مىپردازد. جوامع معاصر مسيحى، چنين هستند، روى آوردن به خدا، تنها بخش بسيار اندكى از شخصيت مردم و حركت آنان را در ساعتى چند از روزهاى يكشنبه در كليساها در بر مىگيرد؛ وقتى اين مدت را در كليسا سپرى كردند و به ساير بخشهاى زندگى خويش پرداختند، از خدا روى مىگردانند و به كارهاى حلال يا حرام ديگرى مىپردازند.
حداقل چيزى كه در اين مورد مىتوان گفت اين است كه حركت انسان به سوى خدا، كند و ناپيوسته است و چنين حركت كند و ناپيوستهاى نمىتواند انسان را به لقاءاللّٰه رهنمون سازد.
«طواف» به ما مىآموزد كه مىتوان در تمامى حركتها و تلاشها و سعى و كوششهاى انسان در بازار و خانه و مسجد و مدرسه و ميدان جنگ و عرصۀ صلح - وبى آنكه كمترين لطمه يا صدمهاى به فعاليت و حركت وى وارد شود - رضاى خداوندى و خشنودى او را در نظر گرفت.
حالتهاى سهگانۀ انسان در برابر خدا
اين موضوع، مستلزم توضيح و تفسيرى است كه بدين شرح كه مطرح مىكنيم:
انسان در برابر خدا سه حالت مىتواند داشته باشد:
«شرك» ، «توحيد» و «اخلاص» .
اينك توضيحاتى دربارۀ هر يك از اين حالتها:
1 - شرك؛ حالتى است كه در آن، انسان بيش از يك عامل را بر رفتار و كردار خود حاكم گرداند؛ بدين معنا كه در آن واحد،