8و افاضه و وقوف مىرود، و فقير و غنى، و حاكم و محكوم، و تحصيلكرده و امّى، و سياه و سفيد، همه با يك لباس و در يك جايگاه، رو به سوى خدا مىكنند و دست نياز به سوى او مىگشايند و خود را در برابر مركز جمال و عظمت و قدرت و رحمت مىيابند، هر انسان با تدبرى مىتواند ضعف و تهيدستى خود را در برابر خدا، و علو و اقتدار و عزت خود را در اتصال به خدا، به خوبى بشناسد؛ توهّم باطل و غرورانگيز دربارۀ هستى ضعيف خود را به دور افكند، و شيشۀ كبر و خودپسندى را كه مايۀ زشتترين خُلقيات و رفتارهاى اوست، به خاك بكوبد، و از سوى ديگر، حلاوت ارتباط با معدن عظمت و به او پيوستن و از بتهاى درونى خويش گسستن را بيازمايد و بچشد.
اين شناخت اساسى كه جوهر همۀ عبادات و مضمون همۀ مناجاتها و راز و نيازهاى اولياى خداست. آدمى را صيقل و صفا مىبخشد و او را براى ديگر شناختها، مستعد و بر پيمودن همۀ راههاى كمال، توانا مىسازد. در زندگى عادى، گرفتاريهاى دنيوى و سرگرمى افراطى به تكاپوى مادى و درگيريها و جدالهاى تمامنشدنى در زندگى روزمرۀ انسانها، دل را غافل و مشغول مىسازد و او را از اين معرفت روشن بازداشته، دچار تار عنكبوت توهّم و گمانهاى باطل مىسازد و دل را به تكدّر و تيرگى مىكشاند؛ و حج علاج قاطع اين گرفتارى است.
شناخت خود به عنوان جزئى از مجموعۀ امت اسلامى، به معنى نگرش به مجموعۀ حاجيان و به همۀ ملتها و سرزمينهايى است كه مردم خود را به طواف خانۀ خدا فرستادهاند.
نگرش به كل حجاج درآيينۀ اين جمع متراكم، نگرش به امت بزرگ اسلامى است كه امروزه از دهها ملت و صدها ميليون انسان در سراسر جهان تشكيل شده، و از مهمترين امكانات مادى و معنوى براى حيات و رفاه اجتماعى برخوردار است و همۀ بشريت و تمدن صنعتى با همۀ حجم مادىاش، به آن و منابع عظيم آن و بازارهاى رايج آن و ميراث فرهنگى و علمى آن، محتاج و از آن بهرهمندند. 1پىنوشتها: