36مطلق است؛ يعنى كلمۀ «اشدّ» صفت است براى مفعول مطلق محذوف و تقدير آن چنين است: «ذِكْراً اَشدَّ مِنْ ذِكْرِكُمْ آبٰاءَكُمْ» .
شيخ طبرسى، ذيل بحث از آيۀ مزبور، در تفسير جوامعالجامع نوشته است 1كه:
مناسك جمع مَنْسك است وَالْمَنْسك اِمّا مَوْضِعُ النُسك اَوْ مَصْدرٌ جُمِعَ لِاَنَّهُ يَشْتَمِلُ عَلٰى اَفْعٰالٍ» ؛ يعنى: اِذٰا فَرّغتم مِنْ اَفْعالِ الحجِّ، فَاْذكُرُوا اللّٰهَ.
فاضل مقداد نوشته است 2كه كلمۀ «مَناسك» جمع است و اضافه شده و افادۀ عموم مىكند، يعنى «به طور كلّى تمام اعمال حج» . و همو نيز در بحث از آيۀ مزبور افزوده است:
گو اينكه منظور از «ذكر» ذكر لسانى است، ولى در اصلْ منظور، ذكر قلبى است؛ زيرا ذكر لسانى ترجمان ذكر قلبى است و آگاهىدهندۀ درون و روح آدمى است.
البته به ياد خدا بودن بايد مستمر باشد و بندۀ واقعى نبايد از ياد خدا، غافل باشد.
علّامه جواد كاظمى (متوفّاى قرن يازدهم هجرى) در بحث از آيۀ مزبور، ضمن بازگفتنِ مطالب ديگران خود نيز افزوده است 3كه مناسك جمع منسك است و ريشۀ آن «نُسْك» است و «النُّسكُ فِىالاَصْلِ غٰايةُ العبادةِ وَشٰاعَ فىِ الحجّ وَاَعمالِهٖ.» و افزوده است كه قرآن چون مىخواهد انسان بسازد و به انسانها درس بدهد، در هر مورد و به مناسبت مىگويد:
«فَاذكُرُوا اللّٰهَ» يعنى ارتباط خود را با خداى قطع نكنيد و هميشه به ياد خدا باشيد.
شيخ مسعود سلطانى هم در كتاب «اَقْصَىالبَيانِ فى آيات الأحكام» در بحث از «. . . فاْذكُرُوا اللّٰهَ. . .» گفته است: 4اين بخش از دستورالعمل قرآنى از آن جهت حائز اهميت است كه عرب پيش از اسلام، پس از فراغ از حجّ، به ذكر پدران و اجداد خويش مىپرداخت و از جود و دلاورى و حماسهآفرينى آنان سخن مىگفت، ولى اسلام آنان را از چنين تفاخرى منع كرد و گفت:
«. . . فَاْذكُرُوا اللّٰهَ» . كه منظورِ اصلى، ذكر قلبى است؛ گو اينكه ذكر زبانى هم، ترجمان ذكر قلبى است.
قرآن مجيد، در آيۀ 203 سورۀ بقره نيز كه بخشى از مراسم حج را باز گفته، سرانجام به انسانسازى پرداخته مىگويد:
وَاْذكُرُوا اللّٰهَ فى ايّامٍ مَعْدُوداتٍ. . . وَاتّقُوا اللّٰهَ. . .» ؛ يعنى: در روزهاى معين يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذىحجّه، خدا را ياد كنيد و ذكر خدا بگوييد.