38مىطلبد و بايد ديد در عصرى همانند امروز كه سران كفر و شرك همه موجوديت توحيد را به خطر انداختهاند و تمامى مظاهر ملى و فرهنگى و دينى و سياسى ملتها را بازيچۀ هوسها و شهوتها نمودهاند چه بايد كرد؟ آيا بايد در خانه نشست و با تحليلهاى غلط و اهانت به مقام و منزلت انسانها و القاى روحيۀ ناتوانى و عجز در مسلمانان، عملاً شيطان و شيطانزادگان را تحمل كرد و جامعه را از وصول به خلوص، كه غايت كمال و نهايت آمال است، منع كرد و تصور نمود كه مبارزه انبيا با بت و بتپرستها منحصر به سنگ و چوبهاى بىجان بوده است و نعوذباللّٰه پيامبرانى همچون ابراهيم در شكستن بتها پيشقدم، امّا در مصاف با ستمگران صحنه را ترك كردهاند؟ و حال آنكه تمام بتشكنىها و مبارزات و جنگهاى حضرت ابراهيم با نمروديان و ماه و خورشيد و ستارهپرستان مقدمۀ يك هجرت بزرگ و همه آن هجرتها و تحمل سختىها و سكونت در وادى غير ذى ذرع و ساختن بيت و فديه اسماعيل مقدمۀ بعثت و رسالتى است كه در آن ختم پيامآوران، و سخن اولين و آخرين بانيان و مؤسسان كعبه را تكرار مىكند و رسالت ابدى خود را با كلام ابدى «اِنّنى برىءٌ ممّا تشركون» ابلاغ مىنمايد كه اگر غير از اين تحليل و تفسيرى ارائه دهيم، اصلاً در زمان معاصر بت و بتپرستى وجود ندارد و راستى كدام انسان عاقلى است كه بتپرستى جديد و مدرن را در شكلها و افسونها و ترفندهاى ويژۀ خود نشناخته باشد و از سلطهاى كه بتخانههايى چون كاخ سياه بر ممالك اسلامى و خون و ناموس مسلمين و جهان سوم پيدا كردهاند خبر نداشته باشد» . 1و در بخشى ديگر از اين پيام آمده است:
«فرياد برائت ما فرياد برائت امتى است كه كفر و استكبار به مرگ او در كمين نشستهاند و همه تيرها و كمانها و نيزهها به طرف قرآنها و عترت عظيم نشانه رفتهاند و هيهات كه امت محمد صلى الله عليه و آله و سيرابشدگان كوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان، به مرگ ذلتبار و به اسارت غرب و شرق تن دهند و هيهات كه خمينى در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم قرآن و عترت رسول خدا و امت محمد صلى الله عليه و آله و پيروان ابراهيم حنيف ساكت و آرام بماند و يا نظارهگر صحنههاى ذلتبار و حقارت مسلمانان باشد!» . 2