14لباس احرام از دو لباس تشكيل شده كه آن را «اِزار» و «رداء» مىنامند.
يكى از اسرارِ عرفانى، دوخته نبودن لباس احرام است كه لباس دوخته نشانۀ تركيب است ولى سادگى و دوخته نبودن، نشانه نفى تركيب مىباشد.
تركيب علامت نوعى انفصال و جدايى در چيزى يا بين چيزهايى است كه در اثر تركيب به هم وصل شده است.
حاجى با پوشيدن لباس احرام، هر نوع تركيب را، كه نشانۀ انفصال از حق است، دور ساخته و خود را متّصل به حق مىپندارد.
سرّ ديگر پوشيدن اِزار و رداء، متلبّس شدن به لباس حضرت معبود است. در روايتى آمده است كه خدا مىفرمايد:
«اَلْكِبْرِيٰاءُ رِدٰائىٖ وَ الْعَظَمَةُ اِزٰارىٖ» . احرام الهى به كبريا و عظمت است كه هيچگونه تركيب در آن راه ندارد؛ زيرا صفات الهى عين ذات اوست و تركيب از ذات بسيط او به دور است. از اينرو حاجى كه مىخواهد به اخلاق الهى متخلق شود؛ (تَخَلَّقُوا بِاَخْلاٰقِ اللّٰه) سعى مىكند به لباس خدايى مُحرِم شود.
البته لباس احرام الهى لباس معنوى و لباس احرام بندۀ خدا لباس حسّى و مادى است كه پوشيدن آن مقدمهاى براى رسيدن به مقامات معنوى احرام مىباشد. در واقع حاجى با احرام خويش به صفتى از صفات الهى متصف مىشود. 1فلسفۀ احرام
احرام، حرام كردن يا وارد منطقه و محدودهاى شدن است كه در آن منطقه و محدوده بعضى از چيزها بر آدمى حرام مىگردد.
انسان با گفتن تكبيرةالاحرامِ نماز، بسيارى از چيزها را بر خود حرام مىكند؛ مانند خوردن، آشاميدن، حركت كردن، خنديدن، حرف زدن و. . . .
در حج نيز آنگاه كه حاجى مُحرِم مىشود، چنين حالتى پيدا مىكند و بعضى از چيزهايى كه پيشتر براى او حلال بود، در حال احرام برايش حرام مىگردد.
عارفان اين حرمت را دليل عزّت حاجى دانسته و مىگويند: حاجى با احرامش بايد در خود احساس استغنا كرده، خود را غنى از خيلى مسائل بداند. حرام كردن بعضى از امور برخود،