13توجه به اينكه اسلام نيز دو معنا دارد؛ «معناى عام» و «معناى خاص» مىتوان گفت كه: اگر مراد از اسلام معناى عام آن باشد كه به معناى «تسليم و مطيع بودن» است باز همۀ انسانها را شامل مىشود؛ زيرا هر انسانى در ذات و فطرت خود تسليم ارادۀ الهى است. چون ارادۀ الهى بر همۀ انسانها تعلّق گرفته و همه را از عدم به عرصۀ وجود آورده و همه امر (كُنْ) الهى را پذيرفتهاند.
بنابراين از اين جهت همه مسلمان بوده و دعوت الهى شامل همگان شده و هر كسى خانۀ خدا را زيارت كند به يقين مقبول خواهد بود.
اما اگر مراد از اسلام صفت اسلامى به معناى خاص باشد؛ يعنى كسانى باشند كه به دين اسلام گرويدهاند و فقط از آنها پذيرفته شود، در اينصورت حج غير مسلمان مقبول نمىافتد، در حالىكه مكلّف به آن مىباشد.
مطلب ديگر اينكه اگر در آيۀ شريفه لفظ «حج» - به فتح [ حَج ] - خوانده شود، معناى مصدرى و اگر به كسر [ حِج ] خوانده شود معناى اسمى مىدهد.
در صورت اوّل حاجى به خانۀ خدا رفتن را قصد مىكند و اعمال مربوط به آنرا بهجا مىآورد ولى در صورت دوّم قصد خانۀ خدا را مىكند. در اولى حاجى در مقام خادمالبيت است اما در دومى حاجى در مقام خودِ بيت است، در اينصورت معناى آيه چنين مىشود كه:
«للّٰهِِ عَلَى النّٰاسِ اَنْ يَجْعَلُوا قُلُوبَهُم كَالْبَيْتِ» .
«براى خداست كه مردم دلهاى خود را مانند خانۀ خدا قرار دهند.»
در صورت اولى حاجى مىخواهد آثار حق را در دلش ببيند ولى در دومى مىخواهد خود خدا را در دلش ببيند؛ زيرا كه دل خانۀ اوست و آدمى مىخواهد صاحب خانه را در خانهاش ببيند و فرق بين اين و آن بسيار است. 1لباس احرام
يكى از دستوراتِ فقهى حج، احرام است. حاجى وقتى مُحرم مىشود بايد به احكام مخصوص اِحرام عمل كند. يكى از آن احكام بر تن داشتن لباس احرام است. لباس احرام خصوصياتى دارد؛ از جملۀ آن خصوصيات، يكپارچه و ساده بودن و دوخته نبودن آن است.