48ليسوا. . . .»
2 - و در مورد تحقير و توهين شخص عقيل. اين داستان را جعل نمودهاند كه پس از هجرت پيامبر - ص - عقيل همه خانههاى متعلّق به آن حضرت و خانههاى متعلّق به برادران و خواهران خويش را در مكه فروخت و لذا به رسول خدا - ص - بهنگام فتح مكه 1و يا آنگاه كه براى زيارت خانه خدا 2وارد مكه گرديد عرض كردند آيا به منزل خود كه در شعب داريد وارد خواهيد شد؟ آن حضرت پاسخ داد:
«وهل ترك لنا عقيل منزلاً! !» ؛ «مگر عقيل براى ما منزلى باقى گذاشته است؟»
3 - از امير مؤمنان - ع - در تحقير و توهين برادرش عقيل چنين نقل كردهاند:
«مازلت مظلوماً قد كنت صغيراً ان عقيل ليرمد فيقول لا تذرونى حتى تذروا علياً فأضطجع فاذرى و مابى رمدٌ»
«من از دوران كودكى مظلوم واقع شدهام؛ زيرا چشم عقيل درد مىكرد و مىگفت نبايد به چشم من دارو بريزيد مگر اول به چشم على بريزيد و به اجبار مرا مىخواباندند و به چشمم دوا مىريختند، در حالى كه درد چشمى نداشتم.»
صفدى 3كه از دانشمندان اهل سنّت است، پس از نقل اين تهمت مىگويد: فضل و دانش عقيل، اظهار مطاعن و مفاسد نياكان بنىاميّه به وسيله او و صراحت و حاضر جوابى وى، موجب گرديد كه دشمنانش دربارهاش سخنان سخيف و مطالب بيهوده بگويند، حتى با حمق و بلاهت و با نسبتهايى كه ساحت وى از آنها مبرّا و به دور است، متهم سازند، تا آنجا كه در زمان امير مؤمنان - ع - اين دروغ آشكار را جعل و در ميان عامه منتشر كردند.
صفدى مىافزايد: من از سازندۀ اين دروغ صريح در تعجبم كه آن را چگونه به امير مؤمنان - ع - نسبت داده در حالى كه به هنگام تولد امير مؤمنان - ع - عقيل بيست سال داشت. آيا آدم عاقل مىتواند باور كند كه شخصى با داشتن بيست و چند سال، از خوردن دارو امتناع ورزد، و شرط كند كه دارو مصرف نخواهم كرد جز آن كه برادر خردسالم از آن بخورد؟ ! چنين چيزى از افراد عادى بلكه ضعيف العقل به دور است چه رسد به عقيل كه در دامن ابوطالب تربيت يافته و از شير علم و معرفت ارتزاق نموده و آيات روشن و دلائل آشكار برادرش را از روز ولادتش بيش از همه مشاهده كرده است. 4در اين زمينه مطالب گفتنى فراوان است و اين بحثى است طولانى. از اين رو برمىگرديم به اصل موضوع و داستان عقيل در سريال امام على - ع -:
دو موضوع مهم از اين داستان را