64بر طبق نظر مفسران فقه حنفى مقصود وى آن است كه در احرام التزام به ترك محرمات شرط است و تلبيه آن را تحقق مىبخشد. پيش از اين از خلاف شيخ نقل كرديم كه حنفيان حقيقت احرام را همان تلبيه مىدانند. مؤلفان كتاب «الموسوعة الفقهية الكويتيه» در اين باره چنين مىنويسند:
«الاحرام عند الحنفية هو الدخول فى حرمات مخصوصة غير انّه لا يتحقّق شرعاً إلّا بالنية مع الذكر أو الخصوصية.»
والمراد بالدخول فى حرمات: التزام الحرمات.
والمراد بالذكر: التلبية ونحوها مما فيه تعظيم اللّٰه تعالى.
والمراد بالخصوصية: ما يقوم مقامها من سوق الهدى أو تقليد البدن. 1گو اين كه يك نكته را - شايد به دليل روشن بودنش - توضيح ندادهاند و آن اين كه نيت شرط است و تلبيه ركن و حقيقتِ احرام.
2 - مالكيان
حقيقت احرام نيّت است؛ نيتى كه به عمره و يا حج و يا به هر دو تعلّق مىگيرد و آنچه ملاك است قصد قلبى و درونى است و لفظ هيچ اهميتى ندارد و بهتر آن است كه فقط قصد كند و از آوردن الفاظ خوددارى نمايد حتى اگر الفاظ وى با نيتش مخالف باشد، نيت به قوت خود باقى است و معتبر است و همان ملاك است. 2البته اين بدان معنا نيست كه زبان از تلبيه باز دارد، بلكه مقصود آن است كه نيّت را آشكار نكند والّا تلبيه و تجرّد از مخيط لازم است گرچه جزء حقيقت احرام نيست لذا اگر نيّت را بدون تلبيه يا تجرّد از مخيط انجام دهد احرام او صحيح و كامل است ولى بايد كفاره بدهد (حيوانى را قربانى كند) 33 - شافعيان
از ديدگاه فقيهان شافعى مذهب، احرام، نيّت است و اين نيت به دخولِ در مناسك تعلق مىگيرد. پس احرام بدون نيّت تحقق نمىيابد و اگر تنها نيّت كند و تلبيه نگويد مجزى است اما اگر تلبيه بگويد ولى نيّت نكند احرام او منعقد نشده است و اگر بخواهد هم نيّت نمايد و هم تلبيه را بر زبان جارى سازد، ضرورتى ندارد نيت با تلبيه مقارن باشد. 4