41از فقيهان ديگرى كه ميقاتها را ده مورد دانسته، شهيد در كتاب دروس است كه مىنويسد: «والمواقيت عشرةٌ. . .» ؛ 1«ميقاتها ده مورد است. . .»
ه - تعدادى از فقها فرمودهاند: ممكن است ميقاتها يازده مورد باشد. جواهرالكلام مىنويسد: «بل يمكن جعلها أحد عشر بنوع من الاعتبار ايضاً» ؛ 2«ممكن است ميقاتها يازده مورد باشد به نحوى از اعتبار.»
با تتبع و جستجو در كتابهاى فقهى ممكن است اقوال فقها از اينهم بيشتر باشد.
بىشك اختلاف آراى فقها ريشه در اختلاف روايات دارد گرچه در برخى از كلمات فقها از مكانهايى به عنوان ميقات نام برده شده كه در روايات نيست؛ مثل ابن ادريس در سرائر مىنويسد: «وميقات أهل مصر و من صعد من البحر جدة» ؛ 3«ميقات اهالى مصر و كسانى كه از دريا به بالاتر بروند جده است.» ليكن اين عبارت ابن ادريس بىشك بايد توجيه شود. شايد مرادش اين باشد كه جده در محاذات ميقات است پس به منزلۀ ميقات به شمار مىآيد. و گرنه در هيچ روايتى، جدّه به طور مستقل، ميقات شمرده نشده است.
در هر صورت همان راههايى كه براى حل تعارض ابتدايى در روايات بيان شد در اينجا نيز جارى است.
پى نوشتها: