18و نعمت و مُلك و حكومت از آنِ تو است، آرى تأكيد مىكنيم كه تو شريك و ياورى در گردش چرخ و پرِ جهانِ وجود و كارسازى و تدبير آن ندارى، مىگويند:
«لبّيك اللّهمّ لبّيك، لبّيك لا شريك لك لبّيك، إنّ الحمد والنعمة لك والملك، لا شريك لك.»
چنانكه در مقالتى اشاره كرديم، بايد اين پاسخ را دومين پاسخ انسانها به فراخوانِ توحيد و اظهار عبوديت برشمرد؛ زيرا آدمى از پيش و در عالم ذرّ، به ربوبيتِ حضرت بارى تعالى و عبوديت خويش زبان به اعتراف گشود و در برابر سؤال خداوندگارِ مدبّر و كارساز و مدير خود كه فرمود: «آيا ربوبيت شما را من به عهده ندارم؟» آدمى پاسخ داد:
«وإذ أخذ ربّك من بنى آدم من ظهورهم ذرّيّتهم وأشهدهم على أنفسهم ألست بربّكم قالوا بلىٰ شهدنا أن تقولوا يوم القيٰمة إنّا كنّا عن هذا غافلين» 1«اى پيامبر! بنى اسرائيل را به يادآور، آنگاه كه از پشت آنها فرزندانشان را برگرفت و آنان را بر خويشتنشان گواه قرار داد كه آيا من رب [ و مالك و مولى و خداوندگار و سرور و مدبّر و مربّى و قيّم و منعم ] شما نيستم؟ پاسخ دادند: آرى، ما گواهى مىكنيم. تا مبادا در روز قيامت اعتذار جوييد كه ما از اين ميثاق و پيمان در غفلت و بىخبرى به سر مىبرديم.»
فطرتِ آدمى نخست بدين پرسش از ديرباز پاسخ مثبت داده و به وجود چنان خداوندگارى مدبر و كارساز و يكتا و طاعت و عبوديت خود و توحيد بارى تعالى اقرار مىكند.
هماكنون بارى دگر (در موسم حج) به هنگام احرام به خداى متعال عرض مىكند: آرى بار خدايا ربوبيت مطلق از آن توست و ستايش به معناى واقعى كلمه، و نعمت و حكومت آسمانها و زمين تو را است.
در تأييد پاسخ نخست - كه پاسخ تكوينى و مقامى و حالى بوده - هماكنون با آوازى كه سامعهها را مىنوازد زبان به توحيد و تقديس و تنزيه پروردگارش مىگشايد.
در اين پايگاه احساس مىكنيم با تمام وجود به استقبال خدا مىرويم و مىخواهيم به خانهاى روى آوريم كه همۀ اهل ايمان و اسلام در مقام اعتراف به توحيد، در سوى آن در قطعاتى از اوقات شبانهروز پنج بار، عبوديت خود را با تشريفات ويژهاى اعلام مىدارند، با كعبه با مقاديم بدن، و با دل و جان روياروى گشته و از همۀ ماسوىاللّٰه - با روى آوردن به كانونى كه مظهر توحيد است - روى برمىتابند. زائرى كه خويشتن را در كنار كعبه مىبيند پايگاهى بس