12«وطهّر بيتى؛ يعنى: (الكعبة على لسان العلم، وعلى بيان الاشارة، معناه: فرِّغْ قلبك عن الأشياء سوىٰ ذكر اللّٰه) : [ وطهّر بيتى، به زبان علم؛ يعنى كعبه، اما با بيان اشاره، مقصود اين است كه دل و جانِ خود را از هر چيزى - جز خدا - خالى و پاكيزه ساز ]
مىگويد: دل خويش را يكبارگى با ذكرِ من پرداز، هيچ بيگانه و غيرى را بدو راه مده كه دل پيرايۀ شراب مهر و محبت ما است؛ «القلوب أوانى اللّٰه فى الأرض، فأحبّ الأوانى إلى اللّٰه أصفاها وأرقّها وأصلبها»
«دلها ظرفها و گنجورهاى خدا در زمين هستند، محبوبترين ظرفها در پيشگاه خدا زلالترين و رقيقترين و ظريفترين و محكمترين و استوارترينِ آنها است»
هر دلى كه از مكوّنات صافىتر و بر مؤمنان رحيمتر، آن دل به حضرتِ عزّت عزيزتر و محبوبتر است. دل سلطان نهاد تو است تا او را عزيز دارى و روى وى از كدورت هوا و شهوت نگاه دارى، و به ظلمت و شهوت دنيا آلوده نگردانى.
به داود - عليهالسلام - وحى آمد كه: «يا داود طهِّرْ لى بيتاً أسكنه» ؛ «اى داود! خانه پاك گردان تا خداوند خانه به خانه فرو آيد» . گفت: بار خدايا! چگونه پاك گردانم؟ گفت: آتشِ عشق در او زَن تا هرچه نسب ما ندارد سوخته گردد و آنگَه به جاروب حسرت بروب تا اگر بقيّتى مانده بود پاك بروبد. اى داود! از آن پس اگر سرگشتهاى بينى در راه طلبِ ما، آنجاش نشان ده كه خرگاه قدس ما آنجا است؛ «أنا عند القلوب المحمومة.» 1خانۀ خدا به گواهى احاديث، محاذى عرش الهى است؛ و قلب و دل مؤمن نيز عرش خدا است، با طوافِ كعبه طواف دل را نيايد از دست نهاد، و هر دو را سزاست پاكيزه نگاهداشت. آنجا كه خداى را اقامتى است. و مقامى كه مىتواند از گنجايشى درخورِ اقامتش برخوردار باشد، قلبى است كه سرشار از ايمان و پاكيزه از هرگونه شوائب و مبرّى از هر نوع آلايش است؛ خداوند متعال مىفرمايد:
لا يسعنى أرضى ولا سمائى ولكن يسعنى قلب عبدى المؤمن.» 2«زمين و آسمانم گسترهاش مرا پذيرا نيست و نمىتواند در خود جاى دهد؛ اما قلبِ بندۀ با ايمانم ظرفيت پذيرش مرا دارا است.»
آلودهتنان و قلوبى كه از پلشتيهاى دنياوى و شركمدارى شسته و رُفته نيست، نشايد كه عرش خدا بوده و در مقامى كه محاذى عرش او است درنگى كارساز و اقامتى سعادتآفرين و شقاوتسوز را در پيش گيرد.