20مملوّ از خاطرات تلخ و شيرين آن روزگار سراسر شرف و فضيلت است.
5 - حج تجلّى بخش برادرى، برابرى و وحدت اسلامى است و جلوۀ عينى اين حديث شريف است كه: «الناس من آدم و آدم من تراب، لا فضل لعربى على أعجمى ولا لأبيض على أسود الاّ بالتقوى.»
6 - حج مُطَهّر روح آدميان است. انسانهاى آلوده به عصيان و گناه با حضور در سرزمين وحى، بخصوص عرفات، از گذشتۀ سياه خود اظهار پشيمانى نموده، خود را از گناه شستشو مىدهند و تربيت شده به موطن خويش بازمىگردند.
7 - حج جايگاه تربيت انسانها است. حاجيان با ترك زندگى و خانه و كاشانه و زن و فرزند و پذيرش زحمت و رنج، خويشتن را از رفاه زدگى و دنيا خواهى، جدا مىسازند و خود را براى پذيرش سختىها در مسير تحقق آرمانهاى الهى آماده مىكنند.
8 - حج يادآور صحنههاى حضور انسانها در قيامت و صحراى محشر است. لباسى چون كفن مردگان بر تن كرده، در صحرايى به دور از امكانات شهرى وقوف مىنمايد و كسى جز خدا فريادرس انسان نيست. در نتيجه مىتواند گوشهاى از هيجان و ترس و اضطراب آنچه را كه انسان در آينده با آن روبروست به نمايش بگذارد.
9 - حج تمرين بريدن از شهوات و گناهان و هواهاى نفسانى است. احرام به حاجى مىآموزد تا از پارهاى گناهان دورى كند و فرمانبرى و دورى از معصيت را تمرين نمايد.
خداى در قرآن فرمود:
«الحجّ أشهرٌ معلومات فمن فرض فيهنّ الحج، فلا رفث ولا فسوق ولا جدال فى الحج» ؛ 1«حج ماههايى معين است، پس هر كس در اين ماهها حج بجاى آورد [ اين را بداند ] كه آميزش، زشتكارى و مجادله در حج نيست.»
10 - حج تمرين نظم است. خداوند به حاجى مىآموزد كه حتماً طواف را از حجرالاسود آغاز نمايد. با شكل خاصى طواف كند. نماز را پشت مقام ابراهيم بخواند. سعى را حتماً از صفا شروع به مروه ختم نمايد و. . .
11 - حج گردهمايى همۀ نيكان و پاكان و كنگرۀ جهانى براى حلّ مشكلات مسلمانان است كه قرآن فرمود:
«وأذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً وعلى كلّ ضامرٍ يأتين من كلّ فجٍّ عميق