39خشم خدا را جلوگير مىشود و از عقوبت او در امان مىدارد، و تقواى خدا صورتها را نورانى و سپيد مىكند و خدا را خشنود مىدارد و منزلت شما را مىافزايد.»
چنانكه گفته شد پيامبر - ص - پگاه روز جمعه نوزدهم ماه ربيع الاول سال نخست هجرى از قبا به مدينه رفت.
يكى از دلانگيزترين گوشههاى حركت هجرت به مدينه، كيفيت انتخاب مسكن آن حضرت در آن ديار است. نوشتهاند كه چون آن حضرت به همراه يارانش وارد مدينه شد، سران طايفۀ «بنىسالم بن عوف» به استقبال آن حضرت شتافته عرضه داشتند: پيش ما بمان كه ما با افراد و سلاح خود از حمايت شما فروگذار نمىكنيم. ليكن پيامبر به آنها فرمود: راه شتر را باز گذاريد كه او خود مأمور به انتخاب است (خَلّوا سبيلها فانّها مأمورةٌ) .
از هر محله كه عبور مىكرد، اشراف و بزرگان آن محله همين تقاضا را از وى مىكردند و هر يك سعى داشتند تا پيامبر - ص - را در بين خود مأوا دهند و اين افتخار بزرگ را نصيب خود سازند، امّا پيغمبر - ص - به همه همان جواب نخست را تكرار مىكند.
مردم با شوق و التهاب منتظر بودند كه شتر در كجا زانو به زمين مىنهد. سينهها مىتپيد و چشمها در چشمخانه قرار نداشت. . . عاقبت شتر در زمينى متعلق به دو پسر بچۀ يتيم از «بنىمالك بن النّجار» كه تحت قيموميت «معاذ بن عفراء» بودند، زانو بر زمين نهاد.
اما شتر باز برخاست و چند گامى رفت و مجدداً به همان جا برگشت و زانو بر زمين زده بدين سان هجرت پيامبر - ص - علىرغم ميل كافران و مشركان، با توفيق تمام به انجام رسيد و از آن تاريخ شهر يثرب را «مدينةالنبى» و بعدها «مدينه» خواندند.
پس از آن كه شتر منزلگاه پيامبر را مشخص كرد، «ابوايوب انصارى» ، بار سفر رسول خدا - ص - را به خانۀ خويش برد و پيامبر هم به باروبنۀ خويش ملحق گرديد و در خانۀ «ابوايوب» مأوا گزيد. گويند آن حضرت، از صاحبان آن زمين جويا شد و «معاذ بن عفراء» پاسخ داد: اين زمين از آن سهل و سهيل پسران عمرو هستند كه تحت سرپرستى من به سر مىبرند و من مىتوانم رضايت آنها را جلب كرده، زمين را از آنها بستانم تا شما مسجد خود را بسازيد.
پيامبر - ص - با اندك اثاث زندگى خويش، در طبقۀ تحتانى خانۀ ابوايوب سكونت