46«و اخرج من غفلتك و زلاتك بخروجك الى منى و لا تَمنّ ما لا يحل لك ولا تستحقّه.»
«و چون رهسپار منا شدى، از غفلتها و لغزشهايت بيرون شو و آنچه را كه براى تو حلال نيست يا استحقاق آن را ندارى آرزو مكن.»
«مُنا» به معناى آرزوست، آرزوى چه؟ در اين سرزمين خشك و ميان كوههاى داغ و سوخته، زائر به تمناى چه مىرود؟ اين چه ايده و آرزويى است كه براى وصل آن بايد از شهر و ديار و حتى؛ مكۀ معظّمه، آواره شوى؟ گويى خدا را رحمتها و فيوضاتى است كه در كوير انقطاع و بيابان لم يزرع و در سختى و تشنگى و گرماى سوزان بايد جست. زائرِ اميدوار از خدا جز خدا نمىخواهد، آنگونه كه ابراهيم از همه چيز و حتى اسماعيلش گذشت و در آن ابتلاى عظيم به مقام خُلّت رسيد و «خليل اللّٰه» شد. و فديۀ آسمانيش دادند و امامت خلق را بدو سپردند. پس اى عزيز اگر خواهى حقيقت بندگى را دريابى، در اين سرزمين به تمناى چيزى باش كه ابراهيم تمنا كرد و آن عبارت بود از: بريدن از همۀ تعلقات و رضا و تسليم در برابر خدا و امتثال فرمان او، بدون چون و چرا.
در درون ما نمىگنجد بغير از دوست كس
هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را دوستبس
عرفات
عرفات دشت پهناورى است كه روز نهم ذوالحجه تمامى حاجيان را در خود جاى مىدهد. اين سرزمين مقدس، در اعماق تاريخ خاطرهها دارد. آدم ابوالبشر در اين جا به خطا و ترك اولى اعتراف مىكند و خدايش مشمول آمرزش قرار مىدهد و غروب آن روز مشمول رحمت الهى واقع مىشود. 1ابراهيم خليل، در عرفات به مناسك حج واقف و عارف مىگردد و دعايش مستجاب مىشود. 2خداوند اين روز و اين سرزمين را شرف و عزّت بخشيد. به فرمودۀ امام باقر - ع -:
«ما من برّ و لا فاجر يقف بجبال عرفات فيدعو اللّٰه الا استجاب اللّٰه له اما البر ففى حوائج الدنيا و الآخرة و اما الفاجر ففى امر الدنيا» ؛ 3«كسى بر كوههاى عرفات وقوف نمىكند مگر آن كه دعايش مستجاب مىگردد؛ اگر نيكوكار است، حوائج دنيا و آخرتش برآورده شود و اگر بدكار است، تنها حوائج دنيايش برآورده شود.»