21و فرمان حق مانند سپاهيان مقدمه، بر همۀ قوا تسلط يافتند پس از آن رحمت و لطف حق مىآيد و بار تكليف و مشقت تعبد آسان مىشود و از تحت تأثير جاذبههاى شهوات و كشش طبيعت بيرون مىرود و جاذبۀ حق يكسره او را مىگيرد، اين همان توبه از جانب خداست كه از جانب او متعدى به «علىٰ» مىباشد؛ يعنى فرا گرفتن و تسلط يافتن، و توبه از طرف بنده به «الى» متعدى مىشود و مقصود برگشتن و رو به سوى او نمودن و قرب او را طلبيدن است.
هر چه فرمانبرى و تعبد بيشتر شود، درجات قرب افزون مىگردد و به حسب درجات قرب، قدرت كشش و جاذبه از طرف حق «به حسب قانون جاذبۀ عمومى» افزايش مىيابد و چون تائب از محيط جاذبۀ مخالف، يكسره خارج شد، لطف و عنايت پروردگار سراپاى او را فرا مىگيرد و به سوى خودش مىربايد و غرق انوار وجودش مىنمايد. «و تب علينا انك انت التواب الرحيم.»
به تماشاى رخش ذره صفات رقصكنان
تا به سرچشمۀ خورشيد درخشان بروم
آخرين نظر ابراهيم هنگام بناى بيت، به آينده و دورۀ تكميلى مؤسسه است، از اين نظر چشمى به لطف و توجه خدا دارد، چشمى به نتيجه و آيندۀ بنا، با زبان تضرع و دعا و دلى پر از اميد مىگويد:
«ربنا و ابعث فيهم. . .»
پروردگارا! از ميان ذريۀ مسلم و محيط مستعد بذر اسلام، پيمبرى برانگيز كه معلم نهايى و تكميل كنندۀ اين اساس باشد تا بذرِ افشاندۀ ما را به ثمر رساند و پايههاى محكم تربيت خلق را در اطراف پايههاى معنوى همين بنا بنيان گذارد و آن را به هر سو بگستراند و از اينجا پايۀ تربيت عمومى را شروع نمايد:
«يتلوا عليهم آياتك. . .»
آيات تو را كه همان آيات كون و شعاعهاى وجود تو است بر افكار و عقول تلاوت نمايد تا نخست مردمى كه مورد نظرند، از محدوديت و جمود و محكوميت آثار محيط و تقليد گذشتگان خارج گرداند و به محيط باز و غير محدود آيات خدا و جهانبينى وارد گرداند و مستعد دريافت كتاب و حكمتشان سازد.
«و يعلمهم الكتاب و الحكمة. . .»