17«عزيز» و «حكيم» خداوند كه به آن، سراسر جهان مقهور ارادۀ اوست و به وضع ثابت و محكمى برپا است. در اين بنا ظهور نمايد؛ (انك أنت العزيز الحكيم.)
خداوند هم اين خانۀ اخلاص را پذيرفت و از دست حوادث نگاهش داشت، نه عصبيت شديد قحطان بر عدنان بنيان آن را متزلزل نمود و نه سپاه ابرهه توانست در حريم آن رخنه نمايد، و نه جاهليت تاريك عرب اساس آن را دگرگون ساخت، و آن را سايه و شعبۀ بيتالمعمور عالم بزرگ قرار داد و از آن شعبههايى به نام «مسجد» در تمام نقاط جهان با دستهاى مخلصى تأسيس نمود كه پيوسته از آنها بانگ تكبير و دعاى ابراهيم منعكس است ولى كاخهايى كه براى استعباد خلق با مواد محكم و هزاران پاسبان تأسيس شده، يكى پس از ديگرى تسليم عوامل فنا گرديد و اين روش هميشه در جهان جريان داشته و دارد.
دعاى دوم ابراهيم كه مقصود او را از بناى اين ساختمان مىرساند در جملۀ دوم آيه بايد خواند: «ربنا و اجعلنا مسلمين لك و. . .» اين نيت و درخواست نيز آميخته با گل و سنگ و ساختمان خانه است و مقصود و روح بانيان را به اين صورت مجسم گردانده؛ يعنى در تكميل اين ساختمان و آداب و مناسك آن، دو فرد كامل و شاخص اسلام قرار گيرند، دو فرد كاملى كه سراپا تسليم ارادۀ خدا و اجرا كنندۀ اوامر او باشند و پيوسته از ذريۀ او مردمى همفكر و همآهنگ و مسلم تربيت شوند، ابراهيم مىنگريست كه عموم مردم جهان خدايى را كه فطرت بشرى جوياى اوست و شناسايى و قرب او را مىخواهد يا فراموش نموده يا او را به حسب آثار محيط و تصرف وهم به صورتهاى مشخصى درآورده و تسليم هواها و ارادۀ خود نمودهاند، خدايى را مىپرستند كه به صورتهايى مطابق ميل و هوسهاى آنان باشد و از اراده و منافع و آمال آنها تبعيت كند، فقط در موقع بروز حوادث و ناكاميها به او رجوع كنند تا سنت عمومى عالم را به ميل آنها برگرداند و باران را به نفع آنها بفرستد يا بازدارد. جنگ را به زيان دشمن بكشاند و براى آنها پايان دهد، ولى در امور عادى زندگى و روابط افراد و نظم اجتماع و تنظيم قوا و غرائز درونى و روش اعمال و حركات، نامى از خدا در ميان نيست، چنانكه امروز هم با همۀ پيشرفت فكرى و عقلى كه مدعيند بيشتر مردم جهان در اين حقيقت قدمى فراتر نگذاشتهاند؛ مانند قرون اوليه، يا خدا را فراموش كرده و به او ملحد شدهاند، يا خدايى را معتقدند كه با خيال و وهم خود ساختهاند تا در موارد اضطرار به او رجوع كنند و او مطابق