46كنندگان خود را منظور دارد. و كسى كه پناه به او آورد ردّ نمىنمايد.
و چون نظر او به خانه افتد مستشعر عظمت آن گردد، و چنان تصوّر كند كه: گويا صاحب خانه را مىبيند. و اميدوار شود كه: چنان كه به ملاقات خانه فايز شد به ملاقات صاحب خانه نيز مشرّف خواهد شد. و شكر خدا را به جا آورد كه: به اين موهبت كبرى رسيد.
و چون شروع به طواف نمايد، دل خود را از تعظيم و محبّت و خوف و رجاء مملوّ سازد و بداند كه: در حال طواف شبيه است به ملائكۀ مقرّبين كه پيوسته در حول عرش اعظم طواف مىنمايند. و بداند كه: مقصود كلّى، طواف دل است به پروردگار خانه. پس ابتدا و ختم طواف را به ياد او كند. و روح طواف و حقيقت آن طواف دل است در حضرت ربوبيّت و خانه، مثال ظاهرى است در عالم جسمانى. و خانه در عالم ملك و شهادت نمونهاى است از حضرت ربوبيّت در عالم غيب و ملكوت.
و آنچه رسيده كه: «بيت المعمور در آسمان در مقابل خانۀ كعبه است و طواف ملائكه بر آن چون طواف بنىآدم است بر كعبه» . 1دور نيست كه اشاره به اين مشابهت باشد.
و چون رتبۀ اكثر نوع انسان از طواف خانه اصلى قاصر است امر شد به ايشان كه: متشبّه به انسان شوند در طواف خانه مكّه.
«فانّ من تشبّه بقوم فهو منهم» ؛ يعنى: «هر كه خود را شبيه به قومى كند از ايشان محسوب است» .
پريشان نيستى مىگو پريشان.
و چون به نزد حجرالاسود آيد كه آن را ببوسد متذكّر اين شود كه: آن به جاى دست خداست در زمين و عهود بندگان در آن است.
از حضرت پيغمبر - صلّى اللّٰه عليه و آله - مروى است كه:
«حجرالاسود دست خداست در ميان خلق، كه آن بندگان مصافحه مىكنند