44است؟ فرمود: آن است كه: با آن، خوش كلامى و طعام دادن باشد» . 1و بايد بسيار اعتراض با رفيق و جمّال و غير اينها از هم سفران نكند.
بلكه با همه، هموارى كند. و با راه روان خانۀ خدا فروتنى و خفض جناح نمايد. و حسن خلق را پيشۀ خود كند. و حسن خلق، همين نيست كه: اذيّت او به كسى نرسد، بلكه اگر اذيّتى از ديگرى به او رسد متحمّل شود.
هشتم آن كه: ژوليده و غبار آلوده باشد و خود را در راه، زينت نكند. و ميل به اسبابى كه باعث فخر و خونمايى است ننمايد. و اگر تواند پياده راه رود، خصوصا در مشاعر معظمه، يعنى از مكّه و منى و مشعر و عرفات. به شرطى كه: مقصود او از پياده رفتن، صرفه اخراجات نباشد؛ بلكه غرض او زحمت و مشقّت در راه خدا باشد. و اگر مقصود صرفه باشد سوارى بهتر است اگر وسعت باشد. و همچنين از براى كسى كه پياده روى باعث ضعف او از عبادت و دعا شود سوارى بهتر است.
فصل سوّم: اسرار باطنيّۀ مقدّمات و اعمال حجّ
بدان كه: آدمى چون به قصد حجّ از وطن خود بيرون برود و داخل بيابان گردد و گريوهها و عقبات را مشاهده كند و رو به خانه خدا آورد بايد متذكّر گردد بيرون رفتن خود را از دنيا و گرفتارى به گريوههاى عالم برزخ و محشر، تا ملاقات حضرت داور. و از تنهايى راه، ياد تنهايى قبر كند. و از تشويق «قطّاع الطّريق» و درندگان صحرا، ياد هول موذيات عالم برزخ نمايد. و چون ميقات رسد و جامه احرام پوشد، به فكر پوشيدن كفن افتد و ياد آورد زمانى را كه: به كفن خواهند پيچيد و با آن جامه به حضور پروردگار خواهند برد؛ زيرا جامۀ احرام، شبيه به كفن است؛ و چون احرام بست و زبان به «لبّيك اللّهمّ لبّيك» گشود بداند كه: معنى اين كلام اجابت نداى پروردگار است اگر چه بايد اميدوار به قول لبيّك او باشد. امّا از ردّ آن نيز خوفناك باشد