30خود را شست و برگشت و دست برنداشت تا آنكه حجرالاسود را استلام كرد. 1
ابن عباس در اين زمينه مىگويد:
«مسلمانى را آزار مده و كسى هم تو را آزار ندهد. اگر خلوت بود، حجرالاسود را ببوس يا بر آن دست بكش وگرنه برو» . 2
بنابراين آن همه توصيه به لمس حجرالاسود در ابتدا و پايان طواف، براى آن زمانى است كه جمعيت كم و استلام حجر به آسانى صورت بگيرد، ليكن در اين زمان و خصوصاً در موسم حج كه جمعيت فراوان است، آنگاه كه طواف كنندگان مقابل حجرالأسود رسيدند بهتر اين است كه با دست به آن اشاره كرده، اللّه اكبر بگويند و بگذرند تا مزاحمتى براى ساير طوافكنندگان ايجاد نكنند؛ خصوصاً كه بسيارى از اين كسان مشغول انجام طواف واجباند.
يعقوب بن شعيب مىگويد: از امام صادق - ع - سؤال كردم: وقتى در مقابل حجرالاسود رسيدم چه بگويم؟ فرمود: تكبير بگوى و بر پيامبر - ص - و آل او - عليهمالسلام - درود بفرست.
عبدالله بن عباس گويد: پيامبر - ص - به عايشه - كه همراه ايشان طواف مىكرده - هنگام دست كشيدن به حجرالأسود فرمود: اى عايشه اگر نه اين است كه پليدى و ناپاكىهاى مردم دورۀ جاهليّت با حجرالأسود آميخته شده است همۀ دردها با آن بهبود مىيافت و مىتوانستيم آن را به همان صورتى ببينم كه خداوند از بهشت نازل فرمود.
نمايش قدرت
در اوج قدرت عبدالملك مروان، فرزند و وليعهدش هشام در موسم حج به مكه آمد و مشغول طواف شد، خواست حجرالاسود را لمس كند، ليكن