35مورد احترام ساكنان عرب يثرب بود. 1گفته شده كه اوس و خزرج براى مراسم حج عازم مكه مىشدند اما براى تراشيدن سر نزدِ منات رفته و تنها با چنين اقدامى حج خويش را تمام شده و مقبول مىدانستند. 2بعدها اشاره خواهيم كرد كه مواردى از نگرش «حنيفى» نيز در يثرب وجود داشته است. اين مىتوانسته بيشتر متأثر از حنفيان مكى باشد تا يهوديان موحد مدنى؛ گرچه بايد پذيرفت كه در مجموع به دليل فرهنگى بودن يهوديان، آنان تاثيراتى در اوس و خزرج داشتهاند. حداقل آن، آشنايى اوس و خزرج با ظهور پيامبرى جديد است كه خود از دلايل پذيرش اسلام توسط ساكنان يثرب دانسته شده است [به بحثهاى بعدى توجه كنيد]. از نظر اقتصادى محيط يثرب نسبت به مكه متفاوت بود، گرچه در اينجا نيز تجارت وجود داشت اما نه همانند تجارت مكيان كه قافلههاى تجارى تابستانى و زمستانى داشته باشند. اقتصاد مدينه بر پايۀ كشت و زرع و نخلستانهايى بوده كه در نواحى مختلف مدينه وجود داشته است. 3خرما يكى از محصولات مدينه بوده كه بخشى از تغذيۀ مردم نيز به وسيله آن انجام مىگرفته است، گرچه اشباع مسلمانان از خرما، تنها بعد از فتح خيبر بوده است. 4
در مدينه آب به وفور به دست مىآمده، با اين حال امكان كندن چاه و داشتن آب شيرين در همۀ نواحى مدينه امكانپذير نبوده است. 5در مجموع بايد گفت مدينه در قياس با مكه از توان اقتصادى درونى برخوردار بوده و از اين زاويه بر مكه امتياز قابل توجهى داشته است.
در ميان ساكنان يثرب، يهوديان توان اقتصادى بيشترى داشته و به دليل داشتن چنين توانى دست به احتكار اجناس و رباخوارى مىزدهاند. بعلاوه، در صنعت و بويژه ساختن شمشير، نيزه و تير توسط يهوديان صورت مىگرفته و اين - با توجه به جنگهاى مداوم - درآمد قابل ملاحظهاى براى آنان داشته است. بىتوجهى اعراب را به اين قبيل مسائل بايد در روحيۀ عربى آنها و توجه به همان اصول باديهنشينى دانست. در واقع اهالى يثرب گرچه تاحدودى شهرنشين بودند اما خصلتهاى عرب باديهاى (كه در آن محيط شايع و گسترده بود) بر آنان اثر گذاشته بود. جنگهاى پياپى ميان اوس و خزرج نيز حاكى از اين روحيه بوده است. 62 - نخستين مسلمانان يثرب
دربارۀ اولين مسلمانان يثرب اختلاف نظرهايى در ميان مورّخان وجود دارد. آمد شد مردم يثرب به مكه، بايد آنان را از اصلِ رسالتِ رسول خدا - ص - آگاه كرده باشد، اما دربارۀ اين كه تا قبل از سال دهم بعثت كسى از آنان متمايل به اسلام شده باشد، كمتر گزارش جدى در دست داريم.
روايتى از ابن اسحاق حكايت از آن دارد كه «سويد بن صامت» - كه يكى از مصاديق افراد «كامل» در ميان مردم يثرب شناخته مىشد 7- در يكى از سفرهايى كه براى حج يا عمره به مكه آمده بود، با رسول خدا - ص - برخورد كرد. حضرت وى را به اسلام دعوت نمود او گفت كه نزد وى «مجله لقمان» 8هست و شايد نزد او نيز همانند آن وجود دارد. رسول خدا - ص - با شنيدن آن فرمود: كلام نيكويى است اما قرآن از آن نيكوتر است. سويد با شنيدن قرآن، گفت كه «سخن نيكويى» است و درستى آن را بعيد ندانست، بعدها به يثرب بازگشت و قبل از جنگ بعاث كشته شد. بعدها قومش مدعى شدند كه وى مسلمان بوده است. 9از آنجا كه جنگ بعاث پنج سال قبل از هجرت رخ داده، حادثۀ كشته شدن بايد در يكى از سالهاى قبل از سال هشتم بعثت رخ داده باشد. ظاهر امر نشان مىدهد كه اسلام وى پذيرفته نشده است.
در روايت ديگرى نيز از ابن اسحاق آمده است كه زمانى گروهى از اوسيان براى جلب حمايت قريش بر ضد خزرجيان به مكه درآمدند. رسول خدا - ص - در فرصت مناسبى آنان را به اسلام دعوت كرد و از ميان آنان إياس بن معاذ خود را متمايل به