28معمول كردند؛ از جمله اين بدعتها اين بود كه مىگفتند: هركس از غير اَحْمَسىها كه براى نخستين بار به حج مىآيد - چه مرد و چه زن - بايد طواف اول خويش را برهنه و مادرزاد انجام دهد، يا آنكه جامهاى از كسى كه احمسى باشد عاريه يا كرايه كند واَحْمَسى به مردم مكه كه قبايل قريش و كنانه و خزاعه بودند و به ديگر مردمى كه آيين آنان را داشتند گفته مىشد.
افرادى كه احمسى نبودند بر در مسجد مىايستادند و مىگفتند: چه كسى جامه و پوششى به عاريه مىدهد؟ اگر كسى كرايه مىداد در آن جامه طواف مىكردند در غير اين صورت، جامۀ خود را بيرون در مسجد از تن خارج و برهنۀ مادرزاد وارد محل طواف مىشدند، نخست كنار بت اساف رفته، آن را دست مىكشيدند و سپس حجرالاسود را لمس كرده و طواف خود را از سمت راست آغاز مىنمودند، در حالىكه كعبه سمت چپ آنان قرار داشت. و چون هفت دورشان تمام مىشد باز حجرالأسود را استلام كرده و آنگاه به بت نائله دست مىكشيدند و طوافشان در اينجا تمام مىشد و چون از محلّ طواف بيرون مىآمدند، جامۀ خود را به همان حال پيدا مىكردند، در حالىكه هيچكس به آن دست نمىزد، آن را مىپوشيدند و پس از آن ديگر برهنه طواف نمىكردند و فقط كسانى كه احمسى نبودند و براى نخستين بار به حج يا عمره مىآمدند در طواف اوّل خود برهنه طواف مىكردند. غير احمسىها اگر لباس ديگرى داشتند، لباسى را كه با آن طواف كرده بودند، پس از طواف از بدن خارج نموده ميان بت اساف و نائله مىانداختند و آن جامه همچنان آنجا افتاده باقى مىماند و هيچكس به آن دست نمىزد تا از ميان مىرفت. تمام اين كارها كه ساخته و پرداختۀ ابليس و موجب دگرگونى آيين حنيف ابراهيم - ع - مىگشت، سنت شده بود. 1
اين عمل قداست حرم را شكست و جوانان هوسران را بر آن داشت تا در كنار بيتالله الحرام به نظارۀ برهنگان بپردازند:
روزى بانويى زيبا براى طواف آمد، جامهاى عاريه مىخواست كسى پيدا نشد كه به او جامه عاريه دهد، بناچار لباسهاى خود را خارج و برهنه مشغول طواف شد، و در حالى كه هر دو دست خود را بر جلو خويش گذاشته بود، شعر مىخواند و مىگفت: اليوم يبدو بعضه او كله و ما بدا منه فلا أجله
«امروز قسمتى يا همهاش آشكار است و آنچه از آن آشكار است روا نمىدارم» .
جوانان مكه نگاهش مىكردند. 2
وجود چنين مناظرى جوانان هوسران را تحريك مىكرد تا گاهى در خانۀ خدا، دست به بازوان زنان بزنند و هرزگى را پيشۀ خود سازند. 3
گاهى نيز زنان و مردان جداگانه طواف مىكردند:
ابن عباس مىگويد: برخى از قبايل عرب از جمله بنىعامر و ديگران، برهنه طواف مىكردند. مردان روزها و زنان شبها. . . ، اينها مىگفتند در جامههايى كه در آن مرتكب گناه شدهايم، طواف نمىكنيم. . . برخى از زنان ايشان، تسمهها و بريدههايى از تهيگاه خود مىآويختند و ظاهراً عورت خود را مىپوشاندند. . . 4انديشهاى خرافى
اين كه چرا اعراب جاهلى برهنه طواف مىنمودند، و يا اگر با لباس طواف مىكردند چرا پس از طواف، لباس خود را از تن بيرون آورده، به كنار خانه مىانداختند؟ ريشه در يك انديشۀ خرافى داشت.
ابى سليمان از پدرش نقل مىكند كه فاخته دختر زهير بن حارث بن اسد بن عبدالعزى كه مادر حكيم بن خزام است، در حالى كه حامله بود، وارد كعبه شد. درد زايمان او را گرفت و حكيم را داخل كعبه به دنيا آورد. 5
فاخته را، در سفرۀ چرمى از كعبه بيرون بردند و محلّى را كه در آن زاييده بود، با آب زمزم شستند. 6
جامهاى هم كه در آن زاييده بود گوشهاى انداختند و در اصطلاح به چنين جامهاى «لُقٰا» مىگويند و چنين بود كه عموم مردم