2
حجاز ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آيتاللّٰه خامنهاى - حفظهاللّٰه -
«. . . به همۀ آقايان و خواهران محترم كه متحمل زحمات و خدمات اين واجب بزرگ و فريضۀ ممتاز اسلامى شدهايد، خوشامد مىگويم و از اين كه انشاءاللّٰه در حجّ آينده، توفيق خواهيد يافت كه اين واجب را به بهترين وجهى برگزار كنيد و به حجاج محترم خدمت كنيد، صميمانه تشكر مىكنم و اميدوارم كه خدمات شما و زحمات و اهتمامى كه مسؤولين محترم در امر حج مبذول مىكنند، مورد توجه حضرت ولى عصر - ارواحنا له الفدا - و مقبول درگاه پروردگار عالم باشد.
يك مطلب اساسى و زيربنايى فردى وجود دارد كه به حسب طبع كار، مقدم بر همه مسائل و ضروريات ديگر است و آن اين است كه عملى كه از ما سر مىزند بايد با قصد قربت و با طلب مرضات الهى همراه باشد. اين پايۀ كار است. همۀ كارها با قصد خوب و نيت طاهر و قصد خدايى بهتر انجام مىگيرد. حتى كارهاى دنيايى محض. ليكن كارهايى كه طبع عبادى و معنوى دارد تأثيرى فراتر از تأثيرات قابل محاسبۀ مادى مىگذارد و حج هم كه يكى از اظهر مصاديق اين جور كارهاست، بيشتر به نيت خالص و قصد الهى احتياج دارد. اگر كار براى خدا شد و به قصد انجام تكليف و كسب مرضات الهى انجام شد، خداوند به آن بركت و اثر و جذّابيت مىدهد و دلها را به طرف آن جلب مىكند و آنچه را كه شما از تأثيرات حج به دنبال آن هستيد، آن را فراهم مىكند. اگر شما به اين حركت عظيم اصل پيدايش انقلاب و شروع نهضت مبارزه و كارهايى كه در انقلاب انجام شد و از جمله خود مسألۀ حج، كه امام راحل - رضوان اللّٰه عليه - شروع كردند نگاه كنيد، مىبينيد كه در همۀ اين كارها نيت آن مرد الهى و معنوى نيت خدايى بوده و خدا هم به اين كارها بركت داد. همين مسأله تبديل حج، از يك عملِ نيمهتجارتى، نيمه سياحتى و تفنّنى به يك حركت عظيم اسلامى با ابعاد جهانى، كار كوچكى نبود و با برنامهريزىهاى دنيايى و سياسى قابل تحقق نبود. اين كار را خدا به خاطر نيت خالص آن مرد الهى كرد و ما هم بايد ياد بگيريم در كارهايمان نيتها را خدايى كنيم. انشاءالله شما هم همينطور هستيد1. . .»
«. . . حال كه به نام خدا و به دعوت پيامبر خدا - ص -، راهى كوى دوست شده و از هر «فجّ عميق» به حريم بيتاللّٰه الحرام وفود كرده و احرام و هجرت الى اللّٰه بسته و ابراهيموار نغمۀ «اِنّى ذاهب الى ربى سيهدين»2 به زبان فطرت سرداده و زمزمۀ «أرِنا مَنٰاسِكَنٰا و تُبْ عَلَيْنٰا»3 را به زبان حال و قال مترنّم گشتهايد، اميد است از ثمرات «كلّ شئ» كه ابراهيم خليل - عليه السلام - از خداوند استدعا كرد، شيرين كام شده و چشمتان به شهود منافعى كه حضرت ربوبى مژده داده، منور گردد.
بطور حتم يكى از منافع آن است كه در پرتو مناسك و شعائر آموزندۀ حج، دلهاتان را كه خانۀ خدا و امانت اوست، به او بسپريد و از شرك و زيغ و زنگار تطهير كنيد و پيمان «ألم أعهد إليكم يا بنىآدم أن لاتعبدوا الشيطان»4 را تجديد نماييد و با تمسّك به فرمان «فاجتنبوا الرّجس من الأوثان»5 به بشارت: «والذين اجتنبوا الطاغوت أن يعبدوها و أنابوا إلىاللّٰه لهم البشرى»6 سرافراز گرديد.
حجّ كانون معارف اسلام و بيان كنندۀ سياست كلى اسلام براى ادارۀ زندگى انسان است.
حج مظهر توحيد و نفى و رمى شيطان و تكرار شعار ابراهيم - عليه السلام - است كه گفت: «إنّي برئ ممّا تشركون» .7
صحنۀ اتّحاد عظيم امت اسلامى بر گرد محور توحيد و برائت از مشركين و نفى و طرد همۀ بتهاست و بت هر آن چيزى است كه بجاى خدا قرار گيرد و ولايت الهى را به ولايت خود تبديل كند و نيرو و ارادۀ افراد بشر را در اختيار بگيرد. حال چه سنگ و چوب و چه قدرتهاى شيطانى سلطهگر و جبار، و چه عصبيتهاى جاهلى و ناحق كه: «فماذا بعد الحق الا الضّلال»8 حج ابراهيمى و محمدى - صلّىاللّٰه عليهما وآلهما وسلم - و حج علوى و حسينى - عليهما السلام - آن است كه در آن توجه به خدا و پناه بردن به حكومت و قدرت او با پشت كردن به قدرت طواغيت و جبّاران همراه باشد. . .»9
پاورقىها:
1 - از سخنان رهبر معظّم انقلاب اسلامى مورخه 18/2/72 ه. ش.
2 - صافت: 99.
3 - بقره: 128.
4 - يس: 60.
5 - حجّ: 30.
6 - زمر: 17.
7 - انعام: 78.
8 - يونس: 32.
9 - از پيام رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آيةالله خامنهاى - مد ظله العالى - تيرماه 1368ه. ش.
خصوصيت فقهى محدودۀ كعبه
عبداللّٰه جوادى آملى
چون كعبۀ معظّمه، اولين خانهاى است كه به عنوان معبد بنا شده، جهات فراوانى در شرافت آن نقش دارد:
1 - محدودۀ كعبه خصوصيات فراوان فقهى دارد؛ در تمام روى زمين تنها اين سرزمين است كه هركس از بيرون بخواهد وارد آن شود (ولو در غير موسم حج) ابتدا بايد در يكى از مواقيت احرام بسته سپس وارد گردد؛ از ااين رو ورود غير مسلمان به حرم ممنوع است چون بايد احرام ببندد و احرام از كافر متمشى نمىشود.
تنها كسانى كه مكرراً تردّد دارند؛ مانند رانندهها و نظائر آن مستثنى هستند. حتى كسى كه قصد تجارت يا غير تجارت دارد؛ مثلاً مىخواهد براى درمان به بيمارستان مكه مراجعه كند يا براى ديدار دوستش وارد مكه شود، گرچه در موسم حج نباشد نيز بايد احرام ببندد.
2 - امن بودن اين محدوده؛ گذشته از برقرار ساختن امنيت تكوينى، قبل از اسلام (آمنهم من خوف) ، بعد از اسلام نيز ضمن حفظ همان امنيت تكوينى، يك سلسله دستورات امنيت تشريعى نيز داده شد كه: «مَنْ دَخَلَهُ كٰانَ آمِناً» .
اين جمله به صورت ماضى استمرارى (كان آمناً) بيان شد و نفرمود: «من دخله أمن» ؛ زيرا همواره در آن جا امنيت تشريعى حكفرماست و اختصاصى به مسأله تهاجم ابتدايى ندارد كه هركس وارد شد نبايد او را اذيت كرد بلكه اگر كسى مستحق عقوبت بوده به آن جا پناه آورد، تا در آن جا جرمى را مرتكب نشود در امان است و نمىتوان حدّى را بر او جارى ساخت، تا خارج گردد.
پس آزار و ايذاى كسى كه به حرم وارد شده، حرام است مگر آنكه در خارج، جنايتى كرده و به حرم پناهنده شده باشد كه در اين صورت بخشى از ايذا جايز است گرچه بخش ديگر حرام مىباشد و اگر در خود حرم مرتكب جرمى شد هيچگونه ايذايى نسبت به او حرام نيست، البته در حد اجراى حدود.
اما ايذائى كه نسبت به او جايز است، عبارت از اين است كه: خريد و فروش، پناه دادن، اجاره يا عاريه دادن خانه، غذا دادن يا فروش غذا به او ممنوع است. جواز اينگونه اذيّتها، به خاطر وادار كردن او به خروج از حرم است تا حدود الهى در موردش اجرا گردد.
و در مورد دوم (چنانچه گذشت) چون حرمت حرم را رعايت نكرده همانطور كه اگر خونى را بريزد بايد قصاص شود، دربارۀ عدم رعايت حرمت حرم نيز بايد قصاص شود «والحرمات قصاص» .1
حكم فقهى خاص كعبه:
3 - اين خانه به جهت شرافت خاصّش؛ حكم فقهى خاصّى نيز دارد! و آن اينكه اگر كسى متعمداً و معانداً (معاذاللّه) كعبۀ معظّمه را آلوده و نجس كند حكمش اعدام، و اگر مسجدالحرام را عمداً نجس كند حكمش ضرب شديد است.
روايات معتبرى، اين چند بخش را بيان مىكند كه اينك قسمتى از آنها را براى پىبردن به كيفيّت جرم و ميزان اجراى حدود مىآوريم:
مرحوم صاحب وسائل در وسائلالشيعه رواياتى را نقل مىكند: