56مىشود كه بازگو كردن همۀ آنها موجب اطاله و اطنابِ مُمِل مىگردد. و لذا سخن را در اين باره به پايان مىبريم و گفتگوى خود را با بحث و كاوش در مدلولِ اصطلاحىِ كلمۀ «جَدَل» و «جِدال» ادامه مىدهيم.
ب - مدلول اصطلاحى كلمۀ «جَدَل» و «جِدال» :
1 - جَدَلْ \(E) citcelaiD , (F) euqitcelaiD
اين واژه اصطلاحاً عبارت از روشِ مناقشه و استدلال مىباشد كه در طول تاريخ با توجه به مكاتبِ مختلفِ فلسفى، از مفاهيم متفاوت و متعددى برخوردار شده است:
- از نظر سقراط، مناقشه و مجادلهاى است كه مبتنى بر بگو و مگو و پرسش و پاسخ مىباشد (روش توليد و مامائى) .
- از ديدگاه افلاطون، نوعى از روش در تحليل منطقى است كه بر اساس تقسيم اشياء به اجناس و انواع، مورد استفاده قرار مىگيرد، و اين روش و تحليل به «علم به مبادى اُولىٰ و حقايق ازلى» منجر مىگردد.
- جدل در نگاه ارسطو و دانشمندان اسلامى (منطقيون) عبارت از قياسى است كه از مشهودات و مسلّمات تشكيل مىشود.
- در نظر كانت، منطق ظاهرى و صورى است كه منحصراً در سفسطه «مصادرۀ به مطلوب» و فريفتن حواس به كار مىآيد.
- جدل نزد هگل، انتقال ذهن از قضيه و نقيض آن به قضيهاى كه از آندو نتيجه مىشود، آنگاه همينگونه ادامه يابد تا به «مطلق» برسد.
در كتاب «التعريفاتِ» جرجانى آمده است:
«جدل، قياسى است كه از مشهورات و مسلّمات تشكيل شده، و غرض و هدف آن الزامِ خصم و اقناع و اسكاتِ كسى است كه فهم او براى درك مقدماتِ برهان نارسا مىباشد.6
واژۀ «جدل» و «مجادله» در قرآن كريم
كلمۀ «جدل» در دو مورد، و مشتقاتى از باب «مجادله» در بيست و سه مورد، و