47آسان است، و اعمالى كه انجام دادن آن آسانتر از استطاعت مىنمايد.
آنچه در مناسك حج مىخوانيم، آنچه در كتابهاى فقهى نوشته شده همين است و همين. ولى راستى اگر استطاعت اين چنين مختصر و اعمال حج بدين سادگى است، چرا در روايت ابن عباس حج را نوعى از جهاد شمردهاند 1.
بايد دانست آنچه فقها در رسالهها و مناسك نوشتهاند، تشريح حكم ظاهرى مكلف است. حكمى است كه مكلَّف بايد با دست و پا و زبان انجام دهد، اما تعريف كامل حج را بايد در كتابهاى اخلاق اسلامى و دستورالعملهاى أئمه(ع) جستجو كرد. بايد در نظر داشت كه مكلَّف پيش از آنكه فريضۀ حج بر او تعلق گيرد، مسلمان است و مسلمان در سنَّت تعريفى روشن دارد. اينكه سنت مىگويم چون بين تعريف مسلمان در كتاب خدا و سنت رسول(ص) و اخبار اهل بيت(ع) ملازمۀ اجمال و تفصيل است. در قرآن، مسلمان از جهت سهيم بودن در حقوق سياسى و اجتماعى تعريف شده است و در سنت از جهت شايسته بودن براى دريافت اين لقب افتخارآميز، شايستۀ اين كه او را بتوان موجودى با ايمان خواند، مسلمانى آنچنان كه امام صادق(ع) او را توصيف مىكند. چنين كساگر بخواهد فريضۀحج راآنچنان كهباز دراخلاق اسلامىبيان شده است بگذارد، حقيقتاً جهاد و يا كارى بالاتر از جهاد كرده است. سختى شهادت، يكدم بيش نيست، اما در چنين جهاد هرلحظه بايد خود را قربان كرد: بگذرند از سر مويى كه صراطش دانند پس به صحراىفلك جاىتماشا بينند 2
در ميان آنان كه با ادبيات فارسى سروكار دارند، كمتر كسى را مىتوان يافت كه اين قطعۀ ناصر خسرو قباديانى را براى يك بار هم كه شده نخوانده باشد: حاجيان آمدند با تعظيم