35
حَرَّمَهٰا... » 1
«جز اين نيست كه به من فرمان دادهاند كه پروردگار اين شهر را كه خدا حرمتش نهاده، و همه چيز از آن اوست پرستش كنم.»
10 - تعبير از مكّه به «حرم امن»
«أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبىٰ إِلَيْهِ ثَمَرٰاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنّٰا.»
2
«آيا آنها را در حرمى امن جاى ندادهايم كه هرگونه ثمرات در آن فراهم مىشود و اين رزقى است از جانب ما...»
«أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنّٰا جَعَلْنٰا حَرَماً آمِناً...»
3
«آيا ندانستهاند كه حرم امن را جاى مردم قرار داديم، و حال آنكه مردم در اطرافشان، به اسارت ربوده مىشوند.»
11 - چگونگى بوجود آمدن خانه كعبه
در صفحات قبل بطور فشرده اشاره كرديم كه ابراهيم(ع) بعد از ويران شدن خانۀ خدا، دوباره آن را ساخت. و همچنين اشاره كرديم: كه اين خانۀ مقدّس قبل از ابراهيم(ع) و حتّى دو هزار سال قبل از آدم ابوالبشر، وجود داشته، و مردم گرداگرد آن طواف مىكردهاند. و اكنون طبق وعدهاى كه از قبل داده بوديم شرح بيشترى در اين زمينه تقديم مىشود:
كيفيت ساختمانى خانۀ خدا، همانطور كه حضرت ابراهيم(ع) ساخته بود، تا مدّت زمانى باقى ماند تا اينكه پس از گذشت زمان (طبق نقل كتابالفقه علىالمذاهب الخمسة) قصّى بن كلاب جدّ پنجم پيامبر اسلام(ص) آن را تجديد بنا كرد.
اين بناء نيز همچنان ادامه داشت، تا عمر شريف پيامبر(ص) به 35 سال رسيد، كه ناگهان در همان سال سيل عظيمى مكّۀ مكرمه را محاصره كرد، بطورى كه ديوارهاى بيت را فرا گرفت و ويرانى هايى نيز به وجود آورد. سپس قريش مكه، آن را تجديد بنا كردند، و آنگاه كه ديوار خانه تقريباً به اندازه قامت انسان رسيد، و شرايط براى نصب حجرالاسود مهيّا شد، قبايل عرب براى نصب آن، دچار اختلاف شديدى شدند، زيرا هر كدام، دوست داشتند اين افتخار نصيب آنان شود.
به هر حال آنقدر اختلافات بالا گرفت كه نزديك بود هر لحظه آتش جنگ در ميان
آنان شعلهور شود وليكن با داورى صحيح و عقل و درايت پيامبر اسلام(ص) اين مشكل بخوبى حلّ شد.