21طعامها هم مشخصاند. و ما مهمان رسول اكرميم، در كنار سفرۀ طعام معنوى آن حضرت نشستهايم تا او ما را تغذيه نمايد. ما را دعوت كرده كه عالم كند، بدون اذن وارد نشدهايم، بدون دعوت هم شركت نكردهايم. ما از اين جهت به خود وعده مىدهيم كه با دعوت آمدهايم و امكان حضور بدنى نصيب ما شده است، و لذا خود را اميدوار مىكنيم كه پيام دعوت حضرت به ما رسيده است.
اما اكنون كه آمدهايم بايد چه كنيم؟ جز اين است كه بايد از طعام حضرت استفاده كنيم؟ اگر كسى خواست از غذاى علمى حضرت استفاده كند شرطش چيست؟ فرمود: شما كه مهمان پيغمبريد مبادا عمر خود را در مدينه با مؤانسه بگذرانيد (مستأنسين لحديث) مبادا دهان باز كنيد و سخن عادى مطرح كنيد، وقت را به انس و موانسههاى صورى بگذرانيد، بايد اينجا سميع بود و بصير، بايد شنوا بود و بينا. شما آمدهايد حرف بشنويد يا حرف بزنيد؟ اگر آمدهايد كه چيزى ياد بگيريد پس حرف نزنيد كه
پيغمبر را مىرنجاند. (مستأنسين لحديث ان ذلكم يوذى النبىّ فيستحيى منكم) مگر بين حرم و هتل فرق هست؟ مگر يك ديوار به عنوان مرز حرم حاجب است؟ اگر شب در حرم را بستند يعنى ديگر راهى براى زيارت نيست؟ پشت ديوار حرم نمىتوان زيارت جامعه را قرائت كرد؟ اگر شب راه نيست نمىتوان بار يافت؟ اگر يك ديوار و دو ديوار حاجب باشد كه انسان نمىگويد:
«من شهادت مىدهم تو مقام مرا مىبينى و سلام و كلام مرا مىشنوى و جواب مىدهى، منتها خدا اجازه نداده كه من لذّت مناجات تو را درك كنم» آيا خدايى كه ارحمالراحمين است او مانع از لذايذ مناجات است؟ يا بدخورى و پرخورى ظاهرى نمىگذارد كه انسان لذت مناجاتش را بچشد؟، يا آن استيناس و مؤانسه و مجلس انس داشتن در مسافرخانهها و دور زدن در كوى و برزن مانع لذت مناجات است!