68اخلاقى، عبادى، عرفانى، معرفتى، علمى، سياسى و... اين خصال عالى را از پدر گرامى ا ش به ارث برده بود.
حكمت اولى در تحقق امامت ايشان، همان حكمتى بود كه در رسالت پيامبر(ص) قرار داشت. و وجودش به واقع در امتداد حكمت الهى و نبوى بود.
وجود ايشان در دورۀ سياه حكومت اموى، كه ارزشهاى انسانى و فضايل اخلاقى به فراموشى سپرده شده بود و مردم، به جاى مشاهدۀ زهد، ساده زيستى، تواضع، نوع دوستى، نرم خويى و رعيت پرورى از زمامداران خود، به عنوان خليفۀ پيامبر! شاهد دنياطلبى، اشرافيت، تجملگرايى و شهوتگرايى آنان بودند؛ چون خورشيدى تابناك و فروزنده، وجودش مجمع فضايل عالى انسانى و مايۀ دلگرمى مؤمنان و موحدّان و يادآور همه فضيلت هايى بود كه پيامبر(ص) ، مروّج و معرف و الگوى آنها بود؛ بهگونهاى كه مىتوانيم دوران حيات نورانى ايشان را دورهاى درخشنده بدانيم كه ايمان و عشق الهى و حقايق عرفانى و معنوى در اين دوره درخشش خيره كننده و پرجاذبهاى را از خود بروز مىداد.
امام سجاد(ع) در اين دورۀ عجيب نفسگير و پراضطراب، به راستى كه محراب پرستش و عبوديت را به ميدان رويارويى و تقابل با سياست ها و تبليغات امويان مبدل ساخت و از همين جايگاه كه آميخته با جهادى نرم و پر اثر و جاذبه بود، دشمنان واقعى شريعت را رسوا نموده و در نظرها خوار و بىمقدار نشان داد.
فرزند گرامى ا ش امام باقر(ع) دربارهاش مىفرمايد:
«كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(عليهما السلام) يُصَلِّي فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ رَكْعَةٍ كَمَا كَانَ يَفْعَلُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع)».
1
امام على بن الحسين در شبانه روز، هزار ركعت نماز به شيوۀ جدش اميرمؤمنان(ع) مىگزارد.
عبدالعزيز بن حازم، از قول پدرش نقل نموده كه او گفته است: «من هيچ فرد هاشمى را به مرتبت و فضل على بن الحسين(عليهما السلام) نديدم. او در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مىخواند؛ چنانكه پيشانىا ش براثر سجدههاى فراوان همچون سينۀ شتر آماس كرده بود.» 2
هرگاه به نماز مىايستاد، غش مىكرد و نمازش در برابر خداى متعال، همچون بندۀ ذليل بود. اعضاى مباركش از خوف خدا مى لرزيد. نمازش، نماز فردى بود كه در حال وداع و مفارقت از دنيا است. روزى نماز مىخواند كه عبا از دوش مباركش افتاد. «برخى از اصحاب گفتند: چرا عبا را راست نفرموديد؟ فرمود: مىدانى در برابر چه كسى ايستادهام؟
«إِنَّ الْعَبْدَ لَا يُقْبَلُ مِنْ صَلَاتِهِ إِلَّا مَا أَقْبَلَ عَلَيْهِ مِنْهَا بِقَلْبِهِ فَقَالَ رَجُلٌ هَلَكْنَا...»؛
3
«نماز بنده اى مورد قبول خداى متعال