53«...جلوى سرت را مسح كن و همچنين روى پاها را مسح كن و در آن از جاى راست آغاز كن.» 1
2.
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ(ع) «إِنَّهُ يَأْتِي عَلَى الرَّجُلِ سِتُّونَ وَ سَبْعُونَ سَنَةً مَا قَبِلَ اللهُ مِنْهُ صَلَاةً، قُلْتُ: وَ كَيْفَ ذَاكَ؟ قَالَ: لِأَنَّهُ يَغْسِلُ مَا أَمَرَ اللهُ بِمَسْحِهِ».
«... بر شخص شصت يا هفتاد سال مى گذرد، در حالى كه نماز مقبولى نزد خداوند ندارد. راوى مى پرسد: چگونه ممكن است؟! حضرت مى فرمايد: زيرا او موضعى را مىشويد، در حالى كه خداوند امر به مسح آن كرده است.» 2
اين دو روايت كه گذشت، از طريق اماميه نقل گرديده است، رواياتى نيز از طريق اهل سنّت آمده است كه مؤيد اين معناست:
1. روايت ابن عباس مبنى بر شموليت وضو بر دو غَسل و دو مسح؛
«عَن ابن عَبّاس: قَالَ: «الوُضُوءُ غَسلَتَان وَ مَسحَتَان»؛ «وضو داراى دو شستن و دو مسح است.» 3
2. همچنين روايتى در مقايسۀ وضو و تيمّم:
ابن عباس گويد: «خداوند متعال دو شستن و دو مسح را در وضو واجب كرد؛ مگر نمى بينى كه در وجوب تيمّم خداوند متعال به جاى دو غسل (شستن) دو مسح را واجب كرد و دو مسح ديگر (سر و پاها) را رها ساخت.» 4
ادّلۀ قائلين به شستن پاها
دوّمين قول دربارۀ وظيفه در پاها، شستن آنها در وضو است كه اين ديدگاه بيشتر فقهاى اهل سنّت مى باشد كه براى گفتار خويش استدلالهايى را بيان كرده اند:
*قرآن كريم: آيۀ وضو
(يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذٰا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاٰةِ فَاغْسِلُوا...)
اولين استدلال قائلين به شستن پاها، همان آيۀ وضو است، ليكن با تفاوت برداشت و انطباق آيه بر وجوب شستن پاها؛ بدين تقرير كه «أرجلكم» هرگونه قرائت شود؛ نصباً و يا جّراً باز هم ظهور در وجوب غَسْل پاها در وضو خواهد داشت: