48حجم سر نيز معلوم است، از ابتداى بالاى صورت تا جايىكه جمجمه آنرا در برگرفته است.
هر چند در بين اصحاب مالك نيز اختلاف نظرى در مقدار واجب وجود دارد كه برخى دو سوم سر و برخى يك سوم آنرا واجب دانسته اند. 1
استدلال ايشان بر اين است كه مى توان «باء» در «برؤسكم» را زايد؛ يعنى مؤكد دانست كه در اين صورت بايد تمام سر را مسح كرد و اگر «باء» را تبعيضيه گرفت مسح مقدارى از آن واجب است نه بيشتر. 2
مسح گوش ها
در فقه مالكى، گوش ها جزو سر به حساب نيامده و مسح آنها واجب نيست و فقط مستحب است كه گوش ها را مسح كند. 3اين استحباب نيز به شرطى است كه براى اين مسح از آب جديد استفاده كند و الا استحبابى نخواهد داشت. 4
نظر حنفى ها در مورد مسح سر
حنفى ها معتقدند مسح واجب است ولى مقدار آن يك چهارم سر است هر چند كم باشد و اين وجوب، يك مرتبه است نه بيشتر؛ چرا كه استدلال ايشان بر اين وجوب، عدم تكرار آيۀ شريفه است؛ (وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ ) كه امر مطلق است و موجب تكرار نمىگردد. 5
از نظر حنفيه، همچنين مسح بر عمامه و مانند آن جايز نيست؛ چرا كه مقصود از مسح، رسيدن آب به مو يا پوست است كه عمامه و شبه آن، مانع از رسيدن آب به سر مى باشد. 6همچنين حنفيۀ شستن سر و يا پاشيدن آب بر روى سر را مجزى از مسح مىد انند.
نظر شافعى ها در مورد مسح سر
شافعى ها بر اين باورند كه مسح سر به مقدار مسماى آن واجب است، به اين دليل كه «باء» در آيۀ شريفۀ (وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ ) دلالت بر تبعيض دارد و اين موضوع با مسح مقدارى از سر محقق مىگردد.
همچنين شافعى ها بر اين باورند كه بايد با آب جديد مسح كرد و اگر آب جديد استفاده نشود مسح صحيح نخواهد بود. 7