22داشته است. در آن محل، وحى الهى نازل شده است و در آنجا قطعهاى از بهشت قرار دارد.» 1
برهنه كردن پا از كفش، از اينرو است كه از نظر ظاهر نهايت تواضع را در پيشگاه كبريايى او رعايت كرده باشد و از نظر باطن به تدريج به حال خشوع برسد. پس مىتوان گفت: همانگونه كه فرستادۀ خداوند مأمور شد تا كفش خود را از پاى درآورد؛ چرا كه در سرزمين مقدس گام نهاده، سرزمينى كه نور الهى بر آن جلوهگر است، پيام خدا را در آن مىشنود و پذيراى مسؤوليت رسالت مىشود. مُحرم نيز بايد كفش متكبران از پاى به دركند، جلال و جبروت ظاهرى و اعتبارى را از سراسر وجود بريزد و با نهايت خضوع و تواضع در اين سرزمين گام نهد.
نتيجه گيرى
از مجموع معناشناسى محرّمات احرام كه با استفاده از آيات، روايات و جستجو در كلام بزرگان به دست آمد، مىتوان نتيجه گرفت كه: اصول زير حاكم بر معانى اين محرمات و تروك احرام است:
1. آغاز تحول مثبت انسان با اصلاح رفتار
به گفتۀ قرآن و حديث، از نكات مهمى كه ضمن ترك محرّمات احرام مورد توجه قرار گرفته، تكيه بركنترل رفتار انسانى است و اين مطلب با عباراتى همچون «فلارفث»، «لافسوق»، «لاجدال»، «حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ» و ... بيان گرديده است؛ يعنى چون احرام نقطۀ شروع حج مى باشد، اگر رفتار حجگزار بر خلاف اميال طبيعى او اصلاح شود، اميد آن مى رود كه حج بر مبناى احرام حقيقى، صورت پذيرد. كه در اين صورت خروجى اين عمليات بزرگ، «تحول مثبت انسان»؛ يعنى حج گزار واقعى بودنِ او است. اين نگاه در آيات و روايات متعددى كه به موضوع محرّمات پرداخته، به روشنى نمايان است؛ بنابراين، مىتوان نخستين اصل از اصول حاكم بر معانى محرّمات احرام را آغاز تحوّل مثبت با اصلاح رفتار دانست.
2. طراحى هويت دينى حجگزار
از قسمت انتهايى آيۀ 197 سورۀ مباركۀ بقره كه مى فرمايد: زاد و توشه تهيه كنيد، فهميده مىشود كه خداوند بعد از نهى با عناوين «فلارفث»، «لافسوق» و «لاجدال»، از بهترين توشه با نامِ «تقوا» ياد كرده است. اين توشه كه از اركان مسلمانى است، در بسيارى از آيات قرآن با مفاهيم