29معناى آرنج است و چون هنگامى كه گفته شود دست را بشوييد، ممكن است به ذهن چنين برسد كه دست ها را تا مچ بشوييد؛ زيرا غالباً اين مقدار شسته مى شود. براى رفع اين توهم مىفرمايد: تا آرنج بشوييد (إِلى الْمَرافِقِ).
بايد توجه داشت كه مرفق هم بايد در وضو شسته شود؛ زيرا در اينگونه موارد، به اصطلاح، غايت داخل در مغيا است؛ يعنى حدّ نيز داخل در حكم محدود است.» 1
- (وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ)؛ در اين بخش از آيه، قسم دوم از فرمان خداوند آغاز مىگردد كه امر به مسح سر و پا است و در مسح سر بايد از چند جهت سخن گفت:
«مَسح»، آن است كه شىء را با دست مسح كرده (روى آن بكشى) مانند مسح عرق از پيشانى. 2
«محل مسح»؛ مرحوم علامه طبرسى مىنويسند: «ظاهراً اين مسح موجب عموميت نشده و واجب نيست تمام سر مسح شود؛ زيرا كسى كه مقدارى از سر را مسح كند ماسح محسوب مىشود و با توجه به اين مطلب است كه فقهاى اماميه قائل به وجوب و كفايت مسمّاى مسح شدهاند.» 3
همچنين حرف «ب» كه در واژۀ «بِرُؤُسِكُمْ» آمده، طبق صريح بعضى از روايات و تصريح بعضى از اهل لغت، به معناى تبعيض است؛ يعنى قسمتى از سر را مسح كنيد كه در روايات اماميه محل آن به يك چهارم جلوى سر محدود شده و بايد قسمتى از اين يك چهارم را - هر چند كم باشد - با دست مسح كرد. بنابراين، آنچه در ميان بعضى از عامّه معمول است كه تمام سر و حتى گوشها را مسح مىكنند، با مفهوم آيه سازگار نيست. 4
- (وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ) ؛ در قرائت اين فراز از آيه اختلاف وجود دارد؛ برخى كلمۀ «وَأَرْجُلَكُمْ» را منصوب و عدهاى ديگر مجرور خواندهاند كه گروهى همين اختلاف قرائت را منشأ اختلاف در وظيفۀ واجب و مجزى در مورد پاها دانستهاند.
علاّمه طبرسى صاحب تفسير شريف مجمع البيان مىنويسند:
«در اين مسأله كه وظيفه در مورد پاها چيست، ميان اماميه و عامّه اختلاف وجود دارد؛ ديدگاه اماميه اين است كه: تنها عملِ مجزى و پذيرفته شده در مورد پاها، مسح آنهاست و نه فعل ديگر، هر چند آراى عامّه در اين باره مختلف بوده و برخى به وجوب غَسل (شستن) و يا اختيار بين دو عمل و يا وجوب هر دو نيز حكم كردهاند. امّا