42از حوادث عجيب و خارق العاده زمان ولادتش به او باز گفت تا او را در جريان اهميت وجودى اين كودك قرار دهد؛ كودكى كه جهان آينده را نورانى ساخته و عظمت و كرامت خواهد بخشيد و به او نيز چنين گفت: هنگام ولادت اين وجود مقدس، به من گفته شد: «بعد از سه شبانه روز، فرزندت در خانه ابوذؤيب شير خواهد خورد.» 1
حليمه گفت: «كنيۀ شوهر من ابوذؤيب است.» 2و آمنه از اين خبر شاد و مسرور شد.
بركات وجودى پيامبر در خانۀ حليمه
حلميۀ سعديه مى گويد: پيامبر با ورودش به خانۀ ما، بركات الهى را با خود آورد. . . زمين هاى ما خشك بود، وقتى محمد آمد، گوسفندان ما از صحرا بازگشتند و از آنها شير دوشيديم! همه آرزو مى كردند يتيمى مانند او نصيبشان شود. خداوند به بركت او فقر و بلا را از ما دور كرد و خير و بركت را در ميان ما جارى ساخت. 3
حليمۀ سعديه، شعرى دربارۀ پيامبر بدينگونه سروده است:
يا رب بارك فى الغلام الفاضل
محمد، سليل ذى الأفاضل
و أبلغه فى العوام غير آفل حتّى يكون سيّد المحافل 4
«خداوندا! اين فرزند با بركت را بر ما نازل فرما، محمد (ص) خلاصه و عصاره و برگزيده و صاحب برترى ها است. و برسان او را به سال هاى طولانى عمرش، بى آنكه آسيبى به وى رسد، تا سر آمد محفل ها و انجمن ها گردد.»
حليمه آداب و اخلاق پيامبر را كه از دوران كودكى وى شاهد بوده، اينگونه توصيف مى كند: او از شگفتى هاى تاريخ است. در ايام كودكى ا ش هرگز عادات كودكان ديگر را نداشت. آداب و اخلاق كريمانه و بزرگ منشانه داشت و در جاى ديگر مى گويد:
هرگز كودكى را همچون او از حيث طهارت و نظافت نيافتم. او كارهايش را در وقتى خاص انجام مى داد و هيچ چيز برايش ناخوشايندتر از اين نبود كه جسم شريفش برهنه باشد. هرگاه او را براى تعويض لباس برهنه مى كردم بى تابى مى كرد تا لحظه ا ى كه بپوشانمش. 5
وجود نورانى ا ش براى خاندان ابوذؤيب منشأ موقعيت و پاكى و طهارت و نور و نعمت بود؛ لذا مورد حسد خاندان هاى ديگر قرار مى گرفت. در اين زمينه داستان هاى فراوانى از حسادت خانواده ها و خاندان ها نسبت به خاندان ابو ذؤيب، نقل گرديده است.