12محاذى مسجدى كه در راه يعرج است نباشد، خللى در احرام او نباشد و مراد از ادنى الحل، اقرب مواضع است به حرم؛ يعنى موضعيكه چون از آن كسى بگذرد، داخل حرم شود و ابتداى حرم از هر سمتى، از ميلهاى سفيد است كه از براى علامت حرم نصب كردهاند.
دويم: يلملم است از براى اهل يمن و آنرا سعديّه نيز گويند و آن وادى]اى [است مشهور و معروف و در پاى كوهى واقع است و اوايل آن وادى وسيع است و بهجهت كوهى كه در ميان آن واقع است، دو شعبه مىشود و هر چند در هر موضعى از اين وادى احرام گرفتن جايز است، لكن بهتر آن است كه در انتهاى وادى وسيع كه متصل است بهكوهى كه در ميان وادى است و در نزديكى آن چاه آب است، احرام گرفته شود.
سيم: وادى عقيق است، از براى اهل عراق و افضل آن وادى، اوّل آن استكه «مَسْلَخْ» است و بهجهت عراق اقرب است و بعد از آن، اوسطِ آن، كه عمره است و بعد از آن، آخرِ آن، كه «ذاتِ عِرْق» است و بهترينِ همۀ مواضع بركۀ شريفه است و آن مشهور است.
چهارم: «جُحْفَه» است، از براى اهل شام و آن، مسجدِ كوچكى است كه تخميناً در دو فرسخى «رابغ» واقع است و در سمت چپِ رابغ است، نسبت به كسى كه از مدينه به مكه مىرود و در سمت قبلۀ مسجد، به يك ميدان اسب 1تخميناً فاصله، غدير خمّ است.
پنجم: «ذوالحُلَيفه» است كه مشتمل است بر مسجد شجره از براى اهل مدينه و ايشانى كه از راه مدينه مىروند و احوط و اقوى آن است كه احرام از اصل مسجد شجره گرفته شود نه از خارج آن و اگر چه از ذوالحليفه باشد و مسجد شجره تخميناً در يك فرسخى مدينه است و آن فضايى است كه آثار ديوار بر آن احاطه نموده است و بالفعل ديوارى ندارد و در سمت چپ راه است نسبت به كسى كه از مدينه به مكه مىرود و نزديك است بهگود العميق]و [وسيع كه آنرا «بئرعلى» گويند و متصل به آن بئر خصوص]مخصوص [ مربّع بزرگى است كه آب از آن چاه مىكشند و به آن حوض مىريزند، از جهت استعمال و بنايى كه متصل است بهفضاى مسجد و در سمت قبله آن است و تخميناً نصف آن كه در سمت چپ است، نسبت به كسيكه داخل شود سقف دارد، اما نصف ديگر كه ديوار دارد لكن سقف ندارد و آثار سقف دارد و معلوم نيست كه از مسجد باشد، پس احوط آن است كه در آنجا نيز احرام بسته نشود و همچنين بايد