56پيامبرخدا (ص) فرمود: «هركس بر اهل مدينه نيت بد داشته باشد، خداى تعالى او را در آتش جهنم ذوب خواهد كرد، همانند ذوب شدن سُرب در آتش و يا نمك در آب؛ كسى كه مردم مدينه را بترساند، لعنت خدا، فرشتگان ومردم بر او باد!»
از محمد و عبدالرحمان، دو پسران جابر بن عبدالله انصارى نقل شده كه گفتهاند: در روز واقعۀ حرّه به همراه پدرمان - در حالى كه بينايىنداشت - از مدينه دور مىشديم كه شنيديم پدرمان اين گونه زبان به نفرين گشود: «هلاك باد كسى كه پيامبر خدا (ص) را ترساند! پرسيديم: پدر! مگر كسى مىتواند پيامبر خدا (ص) را بترساند؟ گفت: از پيامبرخدا شنيدم كه فرمود:
«كسى كه اهل مدينه را بترساند مرا ترسانده است» . 1
اتفاقات قبل از فاجعه حرّه
حادثۀ كربلا در كوفه و شام، به صور مختلف واكنش داشت؛ مدينه نيز با آنكه در سال63 ق. در ادارۀ وليد بن عتبۀ بن ابو سفيان بود، ساكت نماند. گرچه طبرى - چنانكه روش اوست - دربارۀ ناآرامى اين شهر چيزى ننوشته اما عوض شدن سه حاكم آن در ظرف دو سال، وجود وضعيت غير عادى مدينه را نشان مىدهد. 2
طبرى نوشته است: عبد الله بن زبير از درشت خويى حاكم مدينه - وليد بن عتبه - به يزيد شكايت كرد و از اوخواست تا حاكمى نرمخو بهآن شهر بفرستد ويزيد پسر عموى خويش، عثمانبن محمدبن ابوسفيان را به حكومت آن شهر فرستاد. البته بعيد بهنظر مىرسد پسر زبير در چنان موقعيتى، با يزيد نامه نگارى كند، آن هم بر سر عوض كردن حاكم مدينه!
آنچه به حقيقت نزديكتر مىنمايد اين است كه يزيد به شيوۀ پادشاهان خود كامۀ جوان، نمىخواست مردان كار آزموده را بر سر كار بگذارد، بدينجهت جوانان نورس را بهحكومت مىفرستاد و آنان چون مردم را چنانكه بايد نمىشناختند، در ادارۀ حكومت در مىماندند و