37كنند و ببينند هر كدام با هداياى خود چه مىكنند. وقتى كه فرستادگان راه افتادند تا هدايا را برسانند، معاويه رو به اطرافيان كرد و گفت: اكنون به شما مىگويم كه هر كس با هديهاش چه خواهد كرد؛ حسن بن على مقدارى از عطريات را به كسان خود مىدهد و بقيه را به هر كس كه نزد او باشند مىبخشد. حسينبن على توزيع هدايا را از كسانى كه پدرانشان در صفين كشته شده و يتيم گرديدهاند آغاز مىكند، اگر چيزى ماند، از آن، شترهايى قربانى كرده و به مردم مىبخشد و شير تهيه كرده، به آنها مىدهد. اما عبدالله بن جعفر به غلامش مىگويد: وعدههايى كه به مردم دادهام را بده و در اين راه اسراف مىكند و از مال خود نيز روى آن مىگذارد.
نوشتهاند كه وقتى غلامان عبد الله هدايا را برده، تقسيم مىكنند، مىنگرند كه عاقبت چه خواهد شد؟ پس مىبينند همان شد كه معاويه گفته بود. البته با اندكى اختلاف! يعنى عبدالله جعفر اسراف كرد و از مال خود نيز ضميمه بخششها نمود.» 1