36داد پنج سكه به وى دادند. (گويا اين مقدار، دردى از او دوا نمىكرده) از عثمان خواست تا او را به افراد ديگرى راهنمايى كند، بلكه به كمك آنها مشكلش را حل نمايد. عثمان او را به چند نفر كه در گوشهاى از مسجد نشسته بودند، راهنمايى كرد، كه حضرت امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) و عبدالله بن جعفر در ميان ايشان بودند، مرد فقير نزد آنان رفته، سلام كرد و از ايشان يارى و كمك خواست.
امام حسن (عليه السلام) فرمود: درخواست كمك روا نيست مگر در سه مورد؛ الف) دية خونى كه ريخته شده، ب) بدهى و وام سنگين، ج) فقر شديد. اكنون تو به خاطر كداميك از اين سه كمك مىخواهى؟ مرد فقير گفت: براى يكى از اين سه مورد.
در اين هنگام، امام حسن (عليه السلام) پنجاه اشرفى، امام حسين (عليه السلام) چهل و نه اشرفى و عبدالله جعفر چهل و هشت اشرفى به وى دادند. مرد خوشحال و شادمان برگشت، عثمان از وى پرسيد: چه كردى؟ گفت: تو پنج درهم دادى و هيچ نپرسيدى، ولى ايشان ابتدا پرسشهايى كرده، سپس اين مقدار اشرفى عطا كردند.
عثمان گفت: كجا مثل ايشان را مىيابى كه اينان علم را با شير آموخته و سرچشمة خير و بخشش و دانشاند!» 1
بخشندگى عبد الله بن جعفر به حدى بود كه وقتى مردم مدينه از يكديگر قرض مىگرفتند، موعد پرداخت را زمان بخشش او تعيين مىكردند. 2
محمدبن سيرين در بارة وى مىنويسد:
«بازرگانى شكر به مدينه آورد و نتوانست آن را بفروشد. وقتى اين خبر به عبدالله بن جعفر رسيد. به عامل و پيشكار خود فرمان داد كه آن شكر را بخرد و ميان مردم مدينه توزيع كند.» 3
ابن قتيبه در عيون الأخبار نقل مىكند:
«هنگامى كه معاويه از مكه باز مىگشت، به مدينه آمد و هدايا و مال بسيارى براى حسن و حسين (عليهم السلام) ، عبدالله جعفر و ديگر محترمين قريش فرستاد. به فرستادگان خود سفارش كرد كه پس از رسانيدن مال، قدرى درنگ