38حاجى وقتى به ملاقات خدا رفت و از بركات اين ملاقات و سفر «فى الحق بالحق» بهرهمند شد، بايد براى دستگيرى مردم و رساندن بركات الهى به آنها، به سفر سوم پرداخته و يافتههاى خود را ميان يارانش تقسيم كند. سهم بازماندگان و به حجنرفتگان از حاجى اين است، نه گرفتن چند تسبيح و جانماز و سوغاتىهاى مادى و. . .
اينكه در احاديث آمده است، به زيارت حاجيان برويد كه نور حج تا چهارماه در حاجيان ادامه دارد، به همين جهت است. اوكه مدتها در انوار الهى غوطهور شده است، اگر مراقب خود باشد، سالهاى متمادى مىتواند اين انوار را در خود نگه دارد. آنان كه اهل غفلت و گناهند در اثر آلودگى به گناه بعد از چند ماه آثار حج در آنها از بين مىرود وگرنه اهل مراقبه و ذكر مىتوانند سالهاى زيادى نور حج را در خود منور و چراغ خدا را در دل روشن نگه دارند.
اين كه در احاديث آمده است:
«لاَ يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ» .25
«تا كعبه برپاست، دين برپاست.»
شايد يك معنايش اين باشد كه برپايى كعبه برپايى فرهنگ و معنويت اوست. تا زمانى كه اين معنويت در دل انسان قائم است دين او نيز قائم است. در غير اين صورت، كعبه جز سنگ و گِل چيز ديگرى نيست كه تاكنون چندين مرتبه خراب شده است ولى هرگز دين به تخريب آن خراب نشده است؛ زيرا كعبه آيت و نشانۀ توحيد است و تا زمانى كه اين آيت در دل مردم برپا باشد دين برپا خواهد بود.
آنكه طالب كعبه است در واقع طالب توحيد است. آنكه توحيدش برپا باشد كعبهاش نيز برپاست. حاجى بايد مقصود از سفر را مرحلۀ غايى و نهايى آن قرار دهد كه سفر سوم براى غير معصومين، مرحلۀ غايى است. اگر مرحلۀ نهايى، مقصود باشد مراحل ديگر نيز به تبع آن حاصل خواهد شد.
گفت حق، اندر سفر هرجا روى