63
تسع، فلمّا رآه رسول الله - صَلَّى الله عليه ]
وآله [
وسلّم - قال: هذا سيد أهل الوبر. وكان - رضي الله عنه - عاقلاً حليماً مشهوراً بالحلم» . 1
«او (قيس بن عاصم) در سال نهم هجرت، با جمعى از بنى تميم بر پيامبر خدا (ص) وارد شد، چون فردى عاقل و حليم و مشهور به حلم بود، پيامبر تا او را ديدند، فرمودند: هذا سيد اهل الوبر، اين مرد، آقاى انسانها است.»
تحريم شراب در عهد جاهليت
به اين دليلكه فردى عاقل و خردمند بود و ضررهاى شراب را مىدانست، پيش از ظهور اسلام، خوردن شراب را برخود حرام كرد و ديگر لب و دهان خويش را بر آن آلوده نميساخت و مىگفت: شراب زايل كنندۀ خِرد و انديشه است. تحريم شراب از اين رو بود كه او در دورۀ جاهليت تجارت شراب داشت، روزى به اندازهاى شراب آشاميد كه از خود بيخود شد؛ لذا در حال مستى گريبان ناموس خويش گرفت و بر وى سخنان بيهوده گفت و به ماه مىنگريست و ياوه مىگفت، چون به هوش آمد، ماجراى سخنان بيهودهاش را به وى گفتند. از كار خويش به شدّت نفرت يافت، همانجا شرابها را بريخت و افراد گماشته بر شراب را آزاد كرد، پولهاى كسب شده از راه تجارت شراب را به مستمندان داد و آن را بر خود تحريم كرد و سوگند خوردكه هرگز لب به شراب آلوده نسازد. او آنگاه اين اشعار را سرود:
رَأَيْتُ الْخَمْرَ صَالِحَةً وَفِيهَا
خِصَالٌ تُفسِدُ الرَّجُلَ الْحَلِيمَا
فَلاَ وَ الله أشربها صحيحاً
وَلاَ أشفي بِهَا أبَداً سَقِيماً
وَ لاَ أعطي بِهَا ثَمَناً حَيَاتي
وَ لاَ أِدعٍو لَهَا أَبَداً نَدِيماً
فَإنَّ الخَمرَ تفضح شَارِبِيهَا
وتجنيهم بها الأمر العظيما العظيما 2«شراب چيز خوبى است ولى در آن خصوصيتى است كه مرد حليم را تباه مىكند. به خدا سوگند، در حال صحّتم هرگز آن را نخواهم آشاميد و هرگز از آن به عنوان معالجه استفاده نخواهم كرد.
تا زندهام پولى برايش هزينه نميكنم و همنشين خود را به آن نخواهم خواند.
زيرا شراب، آشامندهاش را رسوا ميكند و منشأ خطرهاى بزرگى است.»