11مروه و از مروه به صفا. اما خداوند روزى او و فرزندش را در مسعى و ميان صفا و مروه قرار نداد، بلكه اين روزى در كنار درّه و نزديك خانۀ خدا به او داده شد.
او وظيفه داشت براى آب سعى كند، اما خداوند آب را از زير پاى فرزندش جوشانيد. هاجر بايد ميكوشيد و در همين حال بايد ميدانست كه سعى از ضرورت هاى زندگى انسان در دو ساحت «تشريع» و «تكوين» است. انسان نميتواند از آن بينياز باشد و نميتوان دين را بدون سعى داشت. البته با تأسف بايد گفت: سعى در زندگى انسان عاملى است گمراه كننده و آدمى را از خدا دور ميكند؛ پس براى اينكه سعى و تلاش به عاملى براى گمراه سازى بدل نشود، خداوند گاه، روزى بندگانش را در مسيرى غير از تلاش انسانها قرار داد. در سعى هاجر و رسيدنش به روزى نيز چنين شد.
3. توحيد در سعى
سعى آدمى، براى چند چيز است؛ گاه براى دنيا است و گاه براى آخرت. انسانها گاه براى معاش ميكوشند، گاه براى معاد. ممكن است انسانى در بازار كسب كند، به پيشۀ بازرگانى بپردازد و ازدواج كند. همچنين ممكن است نماز بگزارد، روزه بگيرد، خدا را ياد كند و حج انجام دهد. همۀ اينها «سعى» است.
آيا سمت و سوى انسان در نماز، روزه و حج، خدا است ولى در ازدواج، تلاش در بازار و بازرگانى، براى خويشتن است و توجه و مقصدش در روابط اجتماعى ديگران مى باشند؟
چندگانگى سمت و سو، براى بسيارى شناخته شده است. اين وضعيت موجب انحراف انسان ها از توحيد مىشود. اما در برابر، حالت «يگانگى مقصد» وجود دارد. همان كه پدرمان ابراهيم (ع) از آن ياد كرد: (إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الأَرْضَ حَنيفاً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ) . 1
بر پايۀ يگانگى مقصد، انسان در هر حالتى كه باشد؛ چه در مسجد، چه در بازار، خانه، مزرعه، جنگ يا صلح و در سختى و آسانى - سمت و سويش خداوند است و بس.
برخى از انسانها به هنگام سختى و دشوارى، متوجه خدا ميشوند. اما در روزهاى خوشى و عافيت، روى به خود و دنيايشان ميكنند.
برخى ديگر در مسجد به خدا روى ميكنند، اما آنگاه كه به بازار ميروند، دنياى خويش را مقصد خود مى سازند. توحيد آدمى، زمانى كامل ميشود كه در شادى و غم، سختى وآسانى، مسجد و بازار و. . . سمت و سويش خدا باشد و بس. 2
4. تلاش و سخن پاك
حركت انسان بهسوى خدا، «سعى» است و «سخن پاكيزه» . خداوند در قرآنكريم به اين حقيقت اشاره ميكند: (إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ) 3هدف تقرّب جويى به خداوند، اخلاص، خشوع، تضرّع، دوستى و دشمنى، حبّ و بغض و. . . سخنهاى پاكيزهاى هستند كه به سوى خداوند بالا ميروند.
چيزى كه به سوى خداوند بالا رود، سخن پاكيزه است. اما آنچه كه سخن پاكيزه را بالا ميبرد، عمل صالح، يعنى همان «سعى» است.
بنابر اين، نميتوان تلاش را از سخن پاكيزه جدا كرد. زيرا تلاش و سعى، بدون سخن پاكيزه، بى ارزش است و هرگز به سوى خدا بالا نميرود؛ همچنانكه جدا كردن سخن