32از «بطن مر» به «عسفان» و از آنجا به «خليص» رفتيم. از خليص چهار منزل آن طرفتر «وادى السمك» نام شد و پنج منزل ديگر به «بدر» رسيديم. اين راه را دو منزل در يك روز طى ميكنند و منزل دوم شب پيموده ميشود. بعد از بدر به منزل «صفرا» رسيديم و در آنجا يك روز استراحت كرديم. از صفرا تا شهر مدينه سه روز راه است. در مدينه توفيق زيارت پيغمبر براى دومين بار نصيب شد و شش روز در آن شهر توقف كرديم و به اندازه ذخيره سه روز آب برداشته حركت كرديم.
راه حجاز - بغداد
ابن بطوطه پس از شش روز توقف در مدينه حركت كرده و سه روز بعد در «وادى العروس» توقفكرده «از چاههاى كم عمقيكه حفر ميكنند آب گوارايى» بر ميدارد و پس از آن كه ذخيرۀ آب خود را تجديد ميكند «وارد سرزمين نجد» ميشوند.
وى مينويسد:
نجد سرزمين پهناورى است كه تا چشم كار مى كند گسترده است. پس از تجديد نفس از نسيم جانفزاى نجد چهار منزل كه پيموديم بر سر آبى معروف به «عسيله» رسيديم و بعد از آن آب ديگرى بود به نام «نقره» كه آثار حوض هاى بزرگى در كنار آن ديده مى شد و سپس به «قاروره» رسيديم كه حوض هايى مملو از آب باران داشت و اين آبدانها را زبيده دختر جعفر بنا كرده است. اين محل در وسط سرزمين نجد واقع شده و بسيار دلگشا و داراى نسيم ملايم و زمين خوبى است و هواى آن همه فصول معتدل ميباشد.
از آنجا به «حاجر» رفتيم. آبدانهايى در اين محل وجود دارد كه برخى از آنها خشكيده و به جاى آنها چاههاى بزرگى حفر كردهاند.
بعد از آن به «سميره» رسيديم كه زمينى گود ميباشد كه در محوطۀ وسيعى واقع شده و قلعه مانند جايى دارد. در سميره آب چاه فراوان است اما طعم آن تلخ ميباشد. قبايل عرب گوسفند و روغن و شير به اين محل آورده، در مقابل پارچۀ خام به حجاج ميفروشند و غير از پارچه خام با جنس ديگر معامله نميكنند.
از سميره به «جبل المخروق» رفتيم. جبل در بيابانى واقع شده و قسمت بالاى آن را باد از هم شكافته است.
از آنجا به «وادى الكروش» رفتيم. آب در اين محل نبود و ما شب را راه پيموده بامدادان به دژ «فيد» رسيديم. اين قلعۀ بزرگ در زمين مسطّحى واقع شده و بارويى هم دارد. اطراف اين قلعه محلهاى است كه اعراب در آن سكونت دارند. گذران اين جماعت از معامله با حجاج است. حاجيان عراق كه به مكه مى روند، قسمتى از زاد و راحلۀ خود را، تا هنگام مراجعت در اين محل ميگذارند. دژ فيد در وسط راه بغداد - مكه واقع شده و از آنجا تا كوفه دوازده روز راه است كه از ميان بيابان عبور ميكند و در هر يك از منازل آن، آبدانهايى براى تأمين آب مشروب مسافرين موجود است. كاروانيان معمولاً در اين محل با تجهيزات و احتياط كامل حركت ميكنند تا اعراب به فكر دستبرد و غارت نيفتند. (1/181) .
در اين نقطه با اميرفياض و امير حيار پسران امير مهنا ملاقات كرديم. عده زيادى از اعراب چادر نشين سواره و پياده با آنان بودند و ايشان حفظ و حمايت قافله را به عهده گرفتند. اهل قافله در اين محل هرچه ميتوانستند از شتر و گوسفند كه اعراب براى فروش عرضه ميكردند خريدارى كردند.
از فيد حركت كرده به محليكه به نام اجفر ناميده ميشد رسيديم. اين محل به نام دو عاشق معروف جميل و بثينه ميباشد. شب را از راه بيابان حركت كرده به زرود رفتيم. زرود زمين پهناور شنزارى است و خانههاى كوچكى دارد كه گرداگرد آن را مانند قلعه فرا گرفتهاند. در اين محل چاههاى آب وجود دارد اما آب آن خوشگوار نيست.
بعد از زرود به ثعلبيه رسيديم كه قلعهاى خراب دارد و روبهروى آن آب انبار بزرگى استكه به وسيله پله به آن ميروند. آب اين انبار از ذخيرۀ باران فراهم ميشود.
در اينجا گروه زيادى از اعراب براى فروش گوسفند و اشتر و روغن و شير جمع ميآيند. از ثعلبيه تا كوفه سه روز راه است. منزل نخست بركۀ المرجوم نام دارد. در اين جايگاه تلّ بزرگى از سنگ فراهم شده و هركس از آنجا رد شود سنگى بر روى آن ميافكند. ميگويند مرجوم مردى رافضى مذهب بوده و با قافلهاى به حج مى رفته و در اينجا بين او و تركهاى سنى مذهب مشاجرهاى به وقوع پيوسته و آن رافضى يكى از صحابۀ پيغمبر را دشنام داده و سنيان به سزاى اين عمل او را سنگسار كردهاند.
در بركۀ المرجوم خانههاى زيادى هست كه اعراب در آن سكونت دارند و آنان براى فروش روغن و شير و غيره، تا نزديكى كاروان ميآيند. بركه آب انبار بزرگى دارد كه زبيده آن را بنا كرده و كفايت ما يحتاج كاروانيان را ميكند. در اين راه مكه تا بغداد هر كجا كه بركه يا چاه آبى پيدا شود از بركت زبيده و آثار خير اوست و اگر عنايت او به اين امر مهم نبود، مسافرت از اين راه ممكن نميشد. (1/182) .
بعد از بركه، به مشقوق رسيديم. در اين محل دو آب انبار با آب صاف خوشگوار وجود داشت. اهل قافله آبى را كه از پيش داشتند فرو ريخته از اينآب با خود برداشتند.